//
کدخبر: ۸۳۹۷ //

نقشه ۲ دختر ماساژور برای سرقت از پیرمرد پولدار

تحقیقات در این پرونده از ۲‌ ماه پیش با شکایت تاجر ۷۶ ساله آغاز شد. او به ماموران گفت: مدتی قبل با دختر ۲۳ ساله‌ای به نام پریسا آشنا شدم.

به گزارش فرتاک نیوز، وقتی متوجه شد که به تنهایی در خانه‌ای در شمال پایتخت زندگی می‌کنم، گفت ماساژور است و من که پادرد داشتم از او کمک خواستم. وی ادامه داد: فردای آن روز پریسا و دوستش که او هم مدعی بود ماساژور است به خانه من آمد اما هنوز دقایقی نگذشته بود که 2پسر جوان دیگر هم وارد خانه‌ام شدند که با دیدن آنها شوکه شدم.

یکی از پسران اسلحه‌ای به سمتم گرفت و تهدید کرد جای پول و طلاها را نشان او بدهم. می‌خواستم فریاد بزنم که دیگری با چسب دهانم را بست. پریسا هم دستان و پاهایم را بست و پس از آن به جست و جو در خانه پرداختند. هرچه به آنها می‌گفتم من پول و طلاها را در خانه نگه نمی‌دارم باورشان نمی‌شد. آنها حتی از من فیلم و عکس تهیه کرده و تهدیدم کردند چنانچه به پلیس شکایت کنم، با انتشار آنها آبرویم را می‌برند. شاکی ادامه داد: پس از چند ساعت آنها با سرقت 2فرش دستباف نفیس از خانه‌ام فرار کردند و من با کمک همسایه‌ها نجات یافتم.

  • کل‌کل عجیب

گروهی از مأموران اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت با دستور قاضی علی وسیله ایرد موسی بازپرس دادسرای ویژه سرقت تحقیقات خود را برای شناسایی دزدان مسلح آغاز کردند. پریسا نخستین کسی بود که با انجام اقدامات اطلاعاتی دستگیر شد و با اطلاعاتی که وی در اختیار مأموران قرار داد، اعضای دیگر باند هم دستگیر شدند. یکی از آنها پسر24ساله‌ای است که به تازگی در رشته مهندسی فارغ التحصیل شده و دانشجوی نخبه است.

او که به‌خاطر یک کل‌کل و شرط‌بندی وارد این بازی شده بود به‌شدت پشیمان بود و اصلا فکرش را نمی‌کرد گیر بیفتد. متهم در تحقیقات گفت: نقشه سرقت را پریسا کشید. پریسا با دختر مورد علاقه‌ام دوست بود. او به ما گفت به تازگی با تاجر طلا آشنا شده است. همه‌‌چیز یک بازی بود. آنقدر در گوش ما خواند که پیرمرد وضع مالی خیلی خوبی دارد تا اینکه وسوسه سرقت به جانمان افتاد. مدام می‌گفت شما عرضه ندارید و می‌گفت شرط می‌بندم که نمی‌توانید از پسش بربیایید.

این را که شنیدم به‌خاطر کل کل شرط بستیم که می‌توانیم وارد بازی شویم. برای اجرای این نقشه اسلحه‌ای به شکل واقعی طراحی کرده و ساختم. آنقدر قشنگ ساخته بودم که حتی دختر موردعلاقه‌ام تصور کرد واقعی است. پس از آن وارد خانه تاجر طلا شدیم.وی گفت: من اصلا نیاز مالی نداشتم چون خودم شرکت دارم. از سوی دیگر دختر موردعلاقه‌ام هم وارد این بازی شد و در آخر همه ما گیر افتادیم.

هم‌اکنون متهمان با دستور قاضی، در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفته‌اند و تحقیقات برای شناسایی شاکیان احتمالی که با این شگرد فریب خورده باشند، ادامه دارد.

 

آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۸۳۹۷ //
ارسال نظر
 
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان
اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان