//
کدخبر: ۱۸۹۳۶۸ //
مرتضی حاتمی نویسنده کتاب کودک و نوجوان:

زمان زیادی برای ایستایی و کم‌کاری نیست

زمان زیادی برای ایستایی و کم‌کاری نیست
به گزارش فرتاک نیوز،

«یک فنجان گفتگو» ماحصل کاری است که امروز برای معرفی نویسندگان به ویژه نویسندگان شهرستان صحنه که انجام داده‌ام و تمام سعی و اهتمام خود را هم به کار گرفته‌ام تا این گپ‌وگفت صمیمی را در دو بخش متفاوت عمومی و اختصاصی انجام گیرد. اما دومین گفت‌وگو با نویسنده‌ای رقم می‌خورد که دور از شهرستان صحنه است و با اولین تماسم با روی باز استقبال می‌کند و با صبوری به سال‌های قبل می‌بردمان و من می‌نویسم: مرتضی حاتمی، نویسنده و روزنامه‌نگار ادبی، فرزند احمد و پری؛ در اول بهمن ماه سال ۱۳۵۵ در محله بالاجو شهرستان صحنه از توابعه استان کرمانشاه به دنیا آمده است، اولین داستان و خاطره‌اش را در هفت سالگی نوشت از سال ۱۳۶۸تاکنون می‌نویسد. در سال ۱۳۷۲ با انتشار داستانی کوتاه در یکی از هفته نامه‌های محلی کرمانشاه تاکنون در دنیای نوشتن فعالیت و حضور رسمی و جدی دارد. آثارش در قالب‌های متداول ادبی و فرهنگی درنشریات کاغذی و الکترونیکی منتشر می‌کند، اولین اثرش که مجموعه داستانی در ادبیات بزرگسال است را در سال ۱۳۸۲منتشر کرد، در دو زمینه‌ی ادبیات کودک و نوجوان و بزرگسال فعالیت می‌کند. از وی تاکنون بیش از ۵۰ عنوان کتاب در زمینه‌های: بازنویسی و باز آفرینی و تألیف در دو ادبیات یادشده و ۱۲عنوان در قالب ویرایش ادبی منتشر شده و چندین عنوان دیگر هم در زیر چاپ دارد، نکته‌ی قابل تامل در مورد ایشان و موفقیت‌هایشان این است که مشوق خیلی از نویسندگان و شاعران صحنه‌ای هستند و  هم اکنونحاتمی به عنوان کارشناس ادبی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان ایلام مشغول خدمت است که با ما به گفت‌وگو نشسته‌ایم که ماحصل آن را با هم می‌خوانیم:

11

سوالات بخش اول(عمومی)

 چه زمانی نوشتن داستان را شروع کردید؟

بعد از آن که نخستین داستان کوتاهم در هفته‌نامه صفیرغرب کرمانشاه در سال ۱۳۷۲ منتشر شد، نوشتن داستان کوتاه و بلند برایم جدی‌تر شد. بعد از انتشار داستان‌هایی در مجلات جوانان امروز، هفته‌نامه‌های محلی و... بر میزان جدیتم در این عرصه افزوده شد .

چطور به ادبیات علاقه‌مندی شدید و نظر خانواده‌تان در مورد داستان‌هایت چیست؟

خانواده‌ام در این مسیر همواره مشوق من بودند، برادر بزرگ‌ترم محمد مشوق اصلی‌ام بود.

 تم داستان‌هایت چیست و بیشتر در چه موردی می‌نویسید؟

در تمام قالب‌های ادبی ادبیات داستانی تجربه‌ی نگارش و انتشار کسب کرده‌ام. ضمن آن که در قالب داستانک هم تجربیاتی دارم.  امااز سال ۹۵ یک قالب تازه در ادبیات داستانی به وجود آورده‌ام؛ البته هنوز به طور رسمی به آن نمی‌پردازم، تا به موقعش بعد از انتشار به صورت کتاب، به صورت مفصل و گسترده به آن خواهم پرداخت، همین قدر بگویم که تجربه‌ای نوین و خاص در ادبیات داستانی معاصر است.

 کدام آثار نویسندگان را بیشتر از همه مطالعه می‌کنید و تحت تأثیر کدام نویسنده قرار گرفته‌اید؟

کتاب‌هاوآثار نویسندگان؛ هوشنگ گلشیری، علی‌اشرف درویشیان، منصور یاقوتی، اسماعیل زرعی، فریبرز ابراهیم‌پور(ف. الف. نگاه) محمود دولت‌آبادی عباس معروفی، شهریار مندنی‌پور، منصور کوشان، غزاله علیزاده، منیرو روانی‌پور، امیرحسن چهلتن، صادق هدایت، غلامحسین ساعدی، اسماعیل فصیح، گلی ترقی، سیمین دانشور، جلال آل‌احمد، ابراهیم گلستان، على‌محمد افغانی، شهرنوش پارسی‌پور، محمد محمدعلی، زویا پیرزاد، رضا براهنی، قاضی بیحاوی، محمدرضا صفری، صادق چوبک، بیژن نجدی، ابوتراب خسروی، حسین سناپور، جعفر مدرس صادقی، حسین مرتضاییان آبکنار، فرشته ساری، عطا نهایی و تعدادی دیگر از نویسندگان جوان نسل اخیر داستان‌نویسی همانند؛ پیمان هوشمندزاده، حامد اسماعیلیون، یوسف علیخانی، پیمان اسماعیلی، حسین نجار را مطالعه و گاه بازخوانی می‌کنم، از میان نویسندگان غیر ایرانی هم جان اشتاین بک، مارکز، فرانتس کافکا، فیودورداستایوسکی، خالد حسینی، کنزا بورو اوئه، همینگوی، بختیار علی و... را می‌خوانم.

 موضوع‌های داستان‌هایت بیشتر در مورد چیست؟

مباحث اجتماعی و ملی محور تمام داستان‌هایم بوده است.

 نویسندگی به نظرتان قابل یاد گرفتنه یا ذاتی است؟

 هر دو نویسندگی هنری متعالی است که اگر جوهر و ذات پرداختن به آن وجود داشته باشد، به شیوه‌های آموزشی قابل بالندگی و تعالی و رشد است و می‌توان این هنر والا را آموزش داد.

چگونه وضعیت داستان در کشور را ارزیابی می‌کنید؟

راستش وضعیت ادبیات در جامعه خیلی خوب نیست و اولویتی در توسعه و پردازش به آن وجود ندارد! وضعیت داستان نسبت به شعر کمی بهتر است، البته در این چند سال اخیر هنوز اثری که بتواند در ادبیات داستان امروز در جریان ساز باشد، را ندیده‌ام. اتفاق‌های خوبی در این راستا رخ داده و رفتارهای ادبی و فرهنگی قبل رصد است، اما مناسب و کافی و موثر نیست.

 امروزه چه چیزی بیشتر از همه بزرگ‌ترین آسیب را به داستان می‌رساند و آن را تهدید می‌کند؟

محتوا و تکنیک متناسب و منطقی با جامعه‌ی هدف و دور شدن داستان و پردازش تعصبی و بدون حساب به پست مدرنیته، موجب دوری مخاطب از آن می‌شود و آسیب‌زاست. دوری نویسنده از مخاطب و تلاش برای دیده شدن بدون آن که به اصل ادبیات توجه کند. استاد دولت‌آبادی سال‌ها پیش در گفت‌وگو با مجله‌ی ادبی دنیای سخن گفته بود: تعهد ذات ادبیات است.

چطور به این نتیجه رسیدید که آثارتان را به چاپ رسانید؟

همیشه انتشار کتاب از زمان کودکی با من همراه بود، به چند دلیل کتاب‌هایم را منتشر می‌کنم، بعداز سال‌ها نوشتن و تدوین مجموعه‌های داستانی، رمان کوتاه، داستانک و داستان‌های مینی مال به دلیل حجم بالای آثار، احساس تکرار در خود و ترس از رسیدن به روزمرگی و دور شدن از فضای تجربه‌های تازه در داستان‌های مدرن و خلاق، من را به سمت انتشار کتاب‌هایم سوق داد کتاب اولم در سال ۸۲ منتشر و در مجلات تخصصی و ادبی داخل و خارج از کشور معرفی و نقد و بررسی شد. از این سال تا ده سال بعد به عمد هیچ‌گونه کتابی منتشر نکرده‌ام و تنها به مطالعه و تجربه اندوزی و نگارش مستمر و با برنامه در ابیات کودک و نوجوان و بزرگسال پرداختم. از سال ۹۳ تا ۹۷ حدود ۵۵ عنوان کتاب در ادبیات کودک و نوجوان منتشر کردم، حدود 15عنوان دیگر در ادبیات کودک و نوجوان و بزرگ سال هم زیر چاپ دارم و اگر انبوه گرانی کاغذ برای ناشران محترم کنار برود، ان‌شاءالله منتشر خواهند شد.

  چه انتظاری از خود دارید و در این مورد  افقی در نظر دارید؟

 من در ابتدای کتاب پژوهشی‌ام (فرهنگ داستان نویسان کرمانشاه این جمله از سارتر أورده ام که "هیچ  اثری تمام شده نیست."و حالا حکایت ماست که هنوز به آن افقی که به آن اعتقاد دارم و پای‌بند به آن هستم نرسیده‌ام. هنوز خیلی از مسیر در ادبیات داستانی مانده که باید به آن برسم، از خودم انتظار بیشتری دارم که هم‌چنان بنویسم و منتشر کنم. سکوت و ایستایی برایم مرگ است و همیشه از این نوع مردن در ادبیات پرهیز کرده‌ام.

انجمن داستان چه تاثیری بر نوشته‌هایتان  گذاشته است؟

راستش را بخواهید هرگز در فضای انجمن‌های داستان تنفس و رشد نکردم، انجمن هیچ تاثیری بر داستان‌هایم نداشته و ندارد، هر چند در ابتدای دهه‌ی هفتاد با همکاری رفقای اهل‌قلم؛ زنده یاد سیدامراله شاه‌ابراهیمی، آ سیدقاسم ارژنگ، زنده یاد آ سید حجاب‌الدین الهامی، امین گجری(شاهو)، محمد جمشیدی، زنده یاد صید کاظم مرادی و... نخستین انجمن ادبی صحنه را راه‌اندازی کردیم و گام‌های اولیه را برداشتیم. بعدها زنده یاد عباس چمچمالی، فریاد شیری، حسن نجار، خانم میترا حسینی، آقای کرمعلی قربانی و... تولد رویکرد تازه و دوباره‌ی انجمن ادبی همراه شدند. آن روزها همیشه در انجمن ادبی فضای غالب شعر بود و من و شاید یک نفر دیگر از دوستان داستانی می‌خواندیم و... من همواره با خود آموخته‌گی و تجربه‌های فردی، نوشتن را ادامه داده‌ام. بعدها با رفیق شاعرم"حسن نجار" با برخی از نویسندگان طراز اول ایران و مجلات ادبی تخصصی مرتبط شدیم و آموخته‌هایی را کسب کردیم.

 کدام پاراگراف از آثارتان بیشتر شما را به وجد ‌آورده است؟

سرم گیج می‌رود، بی‌اختیار نگاهم به آرشیو مجلات ادبی می‌افتد نفسم بند می‌آید، پنجره را باز می‌کنم، نسیم سرد آخرین هفته‌های اسفند وارد اتاق می‌شود، مجله منتشر شد. درست در چهاردهم تیر، در همان صدوسی و چهار صفحه‌ی سفید روی جلد کاهی، اسم شاعران و نویسنده‌ها و در صفحه‌های سفید مجله تنها لوگو و شماره صفحه‌ها به چاپ رسیده، مجله را ورق می‌زنم، همه‌ی شعرها و داستان‌ها در همان صفحات سفید چاپ شده‌اند، بوی کلمات بغض کرده به انگشت‌هایم می‌چسبد.(از مجموعه داستان زیر چاپ پر از غروب)

 اگر خودتان ویراستار کتاب‌تان بودید، با داستان‌تان چگونه رفتاری می‌کردید؟

یکی از فعالیت‌های تخصصی‌ام ویراستاری است، من در رویارویی با کتاب‌هایم در ویرایش، غریبه‌وار و ناشناس با مؤلف رفتار می‌کنم، یعنی مرگ مؤلف را در زمان ویرایش برای خودم پیاده و اجرایی می‌کنم و همان رفتاری که صلاح متن و کلمه است را با نوشته‌هایم انجام می‌دهم.

 در پایان این بخش، چه توصیه‌ای به نو قلمان و نویسندگان ابتدای راه دارید؟

می‌تواند یک توصیه، یک نصیحت یا یک تجربه باشد. وقت نیست و اگر هست محدود است، زمان زیادی برای ایستایی و کم کاری نیست، با توکل بر او و همت جانانه و تلاش بسیار در مسیر مطالعه و نوشتن گام بردارند و به داشته‌ها بسنده و دل به زنده بعدها و مرده بادهاخوش نکنند. اثر اگر شاخص و قوی باشد برای مؤلفش اعتبار و آبروی ادبی و فرهنگی و اجتماعی می‌آورد، تلاش کنند و همت داشته باشند و کاهلی و سستی در جامعه‌ی امروز جای گاهی ندارد و به قول ابوسعدابوالخیر در کتاب فاخر(اسرارالتوحید) در حکایت" حکایت نویس مباش، چنان باش که از تو حکایت کنند."

733261

بخش دوم(اختصاصی)

همیشه بین عنوان و درون مایه ارتباط خاص وجود دارد، چرا این عنوان را برای کتاب یا کتاب‌هایتان انتخاب کردید؟

سوال کمی مبهم است؛ من به بخشی که شفاف است، می‌پردازم. کاملاً لازم است که عنوان کتاب یا داستان می‌بایست با محتوا و درون مایه ارتباط منطقی، علی و تعاملی داشته باشد. به باور من عنوان اثر، یک طرف و کل محتوا طرف دیگر. تلاش نویسنده و مؤلف، با عنوان تشخص می‌گیرد، عنوان اثر بهترین و مهم‌ترین دلیل برای جذب مخاطب، معرف تلاش مؤلف و فروش آن به جامعه‌ی هدف است، البته انتخاب عنوانی زیبا جذاب، پر محتوا و مرتبط با محتوا تلاشی عالمانه و هنرمندانه است.

 چقدر جزئیات به پیشرفت داستان و گره‌گشایی کمک می‌کند و آیا شما جزئیات در داستان به کار می‌برید؟

جزئیات در داستان کوتاه خیلی لازم نیست، بایستی مراقب بود که جزئی نگری و توجه و پردازش به این عنصر سمت زیاده‌گویی و اطناب حرکت نکند. سعی می‌کنم در داستان کوتاه به جزئیات خیلی توجه نکنم، اما در رمان این‌گونه نیستم، داستان کوتاه بنابه نوع قالب و شاخصه‌های هویتی، نمی‌تواند خیلی با جزئیات همراه باشد، مگر به ضرورت! سعی می‌کنم از سایر عناصر ادبی(گفت‌وگو، بحران، هیجان، انتظار، واقعه، اوج و...) استفاده کنم تا آرام آرام به پایان و تعلیق و گره افکنی و گره‌گشایی برسم.

آیا عنصر گفت‌وگو در داستان به پیشبرد آن کمک می‌کند و چقدر دیالوگ‌های بکار رفته در آثارتان به واقعیت نزدیک است؟

دیالوگ عنصر مهمی در داستان است، که با رفتار، هنجار روحی و روانی و ذاتی نویسنده و شخصیت‌های داستان و رمان را بر عهده می‌گیرد؛ دیالوگ‌ها براساس شالوده و اساس داستان و نوع هنجاری شخصیت‌ها شکل می‌گیرند، هرگاه داستانی در فضایی و همی و غبار آلود شکل بگیرد، بی‌شک گفت‌وگوها بر همان مبنا شکل می‌گیرند و هرگاه به سمت و سوی رئال و واقعیت پذیری حرکت کند، لاجرم به آن سمت خواهند رفت.

 آیا شخصیت‌های داستان‌تان را نقد کرده‌اید و اگر شخصیت خوب جا نی‌افتاده باشد، یعنی سر جایش نباشد و در نقد متوجه شده‌اید، لطفا در این مورد شرح دهید؟

من معمولاً در داستان، نقشی برای خودم تعریف می‌کنم در کنار شخصیت‌های مثبت و منفی و خنثی حضور دارم، بله خیلی وقت‌ها خودم را نقد و بررسی می‌کنم ونگاهی هم به شخصیت‌های داستان دارم، زمانی که می‌خواهم داستانی را نقد کنم، به عنصر زمان نگاه می‌کنم، یعنی بعد از آن که داستان را نوشتم، مدتی با آن کار ندارم، بعد از مدتی به سراغش می‌روم و در عین نا آشنایی و غریبه‌گی و صراحت و صداقت و عریانی، با داستان و شخصیت‌های آن برخورد و رفتار می‌کنم.

 اسم یک داستان خوب ایرانی و خارجی که در آن اصول یک داستان خوب رعایت شده باشد؟

یوزپلنگانی که با من دویده‌اند(بیژن نجدی)

ماهی پشمالو

 آیا کتابی در دست نوشتن دارید؟

در حال حاضر این کتاب‌ها را در دست نوشتن دارم؛ _ نگارش جلد دوم بازنویسی از داستان‌های شاهنامه برای نوجوانان که در آن به تعدادی از شخصیت‌های زن پرداخته‌ام _ ادامه‌ی نگارش رمان "توقیف شد" به عنوان یک رمان متفاوت، نگارش این اثر به دلیل تکنیک و ساختار بسیار پیچیده و مبهم، کند پیش می‌رود، _ اتمام و بازنویسی داستان زندگی یکی از شخصیت‌ها و رجال سیاسی و علمی محبوب شهر صحنه (از تولد تا مرگ)، _تکمیل کتاب آموزشی"بازنویسی و باز آفرینی به زبان ساده"، _باز نگارش مجموعه داستان"سطرهایی که تبرئه نمی شوند"، _ویرایش ۱۰عنوان بازآفرینی از ادبیات کلاسیک برای کودکان و تدوین نقدها و یادداشت‌هایم بر کتاب‌های کودک و نوجوان و بزرگسال با عنوان موقت (ضلع چهارم مثلث) و از کارهای در حال انجام و فرجام من است.

گفت‌وگو: زینب ابراهیم‌پور

 

برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.
آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۱۸۹۳۶۸ //
ارسال نظر
 
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان
اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان