//
کدخبر: ۵۳۰۶۶۲ //

ایران؛ سرزمین ناترازی‌ها؛ مردم، قربانیان بی‌عرضگی مدیران‌

یک سال پس از آغاز دولت دکتر مسعود پزشکیان، او با جمله‌ای کوتاه اما سنگین پرده از واقعیتی برداشت که مردم سال‌هاست آن را لمس کرده‌اند: «مردم نباید هزینه بی‌عرضگی مدیران را بدهند.» اعترافی که بیش از هر چیز، عمق بحران مدیریت در کشور را فریاد می‌زند.

ایران؛ سرزمین ناترازی‌ها؛ مردم، قربانیان بی‌عرضگی مدیران‌

 محمدعلی وکیلی ؛ «مردم نباید هزینه بی‌عرضگی مدیران را بدهند.» این جمله نه از دهان یک معترض خیابانی برآمده، نه حرف بیکاری بی‌اطلاع در فضای مجازی‌ست.

این جمله، اعترافِ یک رئیس‌جمهور است؛ دکتر مسعود پزشکیان، پس از گذشت یک سال از حضورش در رأس دولت!

یک جمله‌ی کوتاه؛ اما در دل آن، یک تکانه‌ی سیاسی نهفته است.

دولت، با زبان دیپلماتیک، اما تلویحی، بی‌عرضگی مدیران را تأیید کرده؛ چیزی که مردم، سال‌هاست با گوشت و پوست خود لمس می‌کنند.

ایران؛ سرزمین ناترازی‌ها

کشوری با منابع بی‌نظیر، ظرفیت‌های انسانی فراوان و مردمی نجیب، امروز درگیر ناترازی‌هایی‌ست که یکی پس از دیگری، کشور را به لبه‌ی پرتگاه سوق می‌دهد:

  • ناترازی آب، برق، گاز

  • ناترازی نظام بانکی، دارویی، آموزشی

  • ناترازی بودجه، اعتماد عمومی، اشتغال

  • و نهایتاً ناترازی در امید، انگیزه و آینده‌نگری

 تنها «تراز مثبت» این روزهای ایران، سطح نارضایتی عمومی‌ست.

مردم با صدای بلند می‌پرسند:

چرا ما با این‌همه منابع و استعداد، این‌چنین زندگی می‌کنیم؟

ریشه‌ها: بحران مدیریت، نه بحران منابع

در چنین شرایطی، مشکل نه تحریم است، نه کمبود منابع. ما با تورم کارنابلدی و فقر مدیریت مسئولانه مواجه‌ایم.

 یک نگاه ساده به ترکیب مدیران اقتصادی کشور کافی‌ست: برخی در ۵ تا ۷ بنگاه و شرکت، همزمان عضو هیأت‌مدیره‌اند، حقوق مشاوره می‌گیرند و تصمیم‌سازی می‌کنند.

در برابر آن‌ها، هزاران جوان تحصیل‌کرده و توانمند، سال‌هاست پشت دروازه آزمون‌های سنگین و گزینش‌های چندمرحله‌ای درجا می‌زنند.

 طنز تلخ ماجرا؟

برای گرفتن یک پست مدیریتی، کافی‌ست رابطه داشته باشی؛ اما برای گرفتن یک شغل ساده، باید از سد یک نظام پیچیده‌ و فرساینده عبور کنی!

دخل قهر کرده با خرج

کسری بودجه، به یک سرطان اقتصادی تبدیل شده است:

  • ۱۴۰۲: حدود ۴۵۰ هزار میلیارد تومان

  • ۱۴۰۳: بیش از ۵۰۰ هزار میلیارد تومان

  • ۱۴۰۴: طبق اعلام وزیر اقتصاد، بیش از ۸۰۰ هزار میلیارد تومان!

این‌ها فقط عدد نیستند؛

بلکه آژیر خطر فروپاشی نظم اقتصادی کشور هستند. بودجه، دیگر با محاسبات واقعی تنظیم نمی‌شود؛ بلکه با آرزوها و تخیلات!

وعده‌هایی که به کُما رفته‌اند

آقای رئیس‌جمهور،

شما وعده دادید مدیران نالایق بازخواست و مدیران شایسته تشویق شوند.

حال سؤال این است:

  • چند مدیر ورشکسته برکنار شدند؟

  • چند مدیر شایسته ارتقا گرفتند؟

  • چه بنگاهی با دخالت دولت نجات یافت؟

  • شفافیت انتصابات چقدر افزایش یافته؟

 پاسخ، روشن است:

وعده‌ها هنوز از مرز شعار عبور نکرده‌اند.

مدیران پاورپوینتی؛ کشور در اسارت اسلاید و نمودار

مدیریت در ایران، سال‌هاست خلاصه شده در فایل‌های پاورپوینت.

جلسات پرزرق‌وبرق، آمارهای صوری، پروژه‌های کاغذی و رؤیاهای بدون اجرا.

در این سیستم، آن‌که «کاربلد نیست»، منصوب می‌شود، و آن‌که بلد است، بیکار یا مهاجر می‌شود.

پیشنهاد عملی

آقای رئیس‌جمهور،

اگر واقعاً به دنبال کشف حقیقت هستید، چند پروژه را شخصاً زیر نظر بگیرید.

نه از طریق مدیران میانی، نه در اتاق‌های شیشه‌ای.

 کشور در دستان کسانی‌ست که واقعیت را پشت آمارهای خوش‌رنگ پنهان کرده‌اند.

تا وقتی شخصاً وارد میدان نشوید، نخواهید دانست که چه بر کشور رفته است.

راه‌حل؟ برجام داخلی، نه مذاکره خارجی

حل این بحران، نه در گرو مذاکره با واشنگتن و بروکسل است، بلکه در گرو یک برجام داخلی است:

  • شفاف‌سازی فرایندهای مدیریتی

  • حذف حلقه‌های بسته و رانتی

  • شایسته‌سالاری واقعی

  • جسارت در برخورد با مدیران ناکارآمد

  • بازگرداندن تخصص، به جای توصیه

پیش از آن‌که دیر شود...

مردم دارند بهای اشتباهاتی را می‌پردازند که هرگز در آن نقش نداشتند.

عدالت، دیگر فقط در بیانیه‌ها زنده است؛

و در واقعیت، مردم رها شده‌اند و مدیران در مصونیت‌اند.

این یادداشت، فریادی‌ست در دل سکوت.

امید که شنیده شود...

پیش از آن‌که خیلی دیر شود.

آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۵۳۰۶۶۲ //
ارسال نظر