ایران در آستانه بحران آلزایمر؛ «هر هفت دقیقه یک نفر به بیماران افزوده میشود»
با شتاب گرفتن روند سالمندی در ایران، شمار بیماران آلزایمری رو به افزایش است؛ کمبود دارو، هزینههای سنگین مراقبت و نبود حمایت بیمهای، خانوادههای مبتلایان را با مشکلات جدی روبهرو کرده است

در آستانه ماه جهانی آلزایمر، کارشناسان حوزه سلامت در ایران هشدار میدهند که با توجه به روند شتابان سالمند شدن جمعیت کشور، ممکن است بیماری آلزایمر به بحرانی جدی برای نظام درمان و خانوادههای ایرانی بدل شود.
ماه سپتامبر در تقویم جهانی «ماه آلزایمر» شناخته میشود، نامگذاری که حاصل نگرانی جهانی از رشد تعداد مبتلایان به این بیماری و پیامدهای سنگین اجتماعی و اقتصادی آن است. آلزایمر یکی از شایعترین اشکال زوال عقل است و متخصصان معتقدند افزایش تعداد مبتلایان به این بیماری در سالهای آینده، بهویژه در کشورهای در حال گذار جمعیتی مانند ایران، ابعاد بحران سلامت عمومی را گستردهتر میکند.
سرور ادوانی، متخصص مغز و اعصاب و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، روز شنبه هشتم شهریور هشدار داد که «هر هفت دقیقه یک نفر در ایران به آلزایمر مبتلا میشود».
او اشاره کرد: «شیوع این بیماری در میان افراد بالای ۶۰ سال حدود ۸ درصد است و هزینه درمان بیماران آلزایمری سه برابر بیشتر از دیگر بیماران برآورد میشود.»
بر پایه گزارشهای منتشرشده در مرداد ۱۴۰۳، شمار مبتلایان به آلزایمر در ایران بین ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزار نفر تخمین زده میشود. این رقم در مقایسه با جمعیت ۱۰ میلیونی سالمندان کشور، نشانهای هشداردهنده درمورد ابعاد این بحران در آینده نزدیک است.
در کنار رنج ناشی از زوال عقل برای بیماران، خانوادهها نیز، در مراحل نهایی بیماری، درگیر دشواریهای طاقتفرسای نگهداری میشوند، مراحلی که نهتنها هزینه درمانی سنگینی دارد، که با افزایش قیمت دارو و دشواریهای فرایند تشخیص نیز فشار مالی و روانی شدیدی بر خانوادهها تحمیل میکند.
رشد آمار بیماری با سالمندی جمعیت
مطالعات جمعیتشناختی نشان میدهد که ایران در مسیر دگرگونی سریع جمعیتی قرار دارد. براساس برآوردها، طی سه دهه آینده شمار سالمندان کشور سه برابر خواهد شد و از حدود ۹ میلیون نفر فعلی به بیش از ۲۷ میلیون نفر خواهد رسید. این بدان معناست که از هر سه ایرانی یک نفر سالمند خواهد بود.
اگر نرخ ابتلای کنونی یعنی ۸ تا ۱۰ درصد حفظ شود، تا سال ۱۴۳۰ دستکم دو تا دو میلیون و ۷۰۰ هزار ایرانی با آلزایمر زندگی خواهند کرد. کارشناسان هشدار میدهند که این پیشبینی میتواند خوشبینانه باشد، چراکه آمار ابتلا در جهان بالاتر از میانگین ایران است، اما برخی پژوهشگران معتقدند آمار پایینتر ایران به ضعف تشخیص در مراحل ابتدایی بیماری مربوط است.
در حال حاضر بیش از ۵۰ میلیون نفر در سراسر جهان با زوال عقل زندگی میکنند و برآورد سازمان جهانی بهداشت نشان میدهد این رقم تا سال ۲۰۵۰ به بیش از ۱۵۳ میلیون نفر خواهد رسید. کشورهایی چون فنلاند و بریتانیا بالاترین نرخ شیوع آلزایمر را دارند. این آمار بیانگر آن است که ایران با سرعت بالای سالمندی میتواند در آینده به میانگین سطح جهانی یا حتی بالاتر از آن برسد.
پزشکان همچنین یادآور میشوند که حدود ۳۵ درصد افراد بالای ۸۵ سال در معرض ابتلا به آلزایمر قرار دارند. بنابراین افراد بالای ۶۰ سال باید تحت غربالگریهای منظم قرار گیرند تا احتمال شناسایی زودهنگام بیماری افزایش یابد. تشخیص بهموقع میتواند سرعت پیشرفت بیماری را کند کند، اما در ایران به دلیل هزینههای بالای خدمات پزشکی و نبود پوششهای فراگیر بیمه تکمیلی این امکان برای بسیاری از خانوادهها فراهم نیست.
کارشناسان حوزه سلامت تاکید میکنند که نبود سیاستگذاری جدی برای مقابله با این بیماری، در آینده میتواند به بحرانی چندلایه تبدیل شود، بحرانی که نهتنها حوزه درمان، که نظام رفاهی و اجتماعی ایران را نیز تحتتاثیر قرار خواهد داد.
کمبود دارو، عذاب مضاعف برای خانوادههای بیماران
کمبود داروهای وارداتی مخصوص بیماران آلزایمری در ایران معضلی دیگر برای خانوادههای درگیر این بیماری است. داروهایی مانند مهارکنندههای کولیناستراز، ازجمله «دونپزیل»، که در بهبود وضعیت بیماران تاثیر چشمگیری دارد، به دلیل محدودیت واردات و افزایش قیمت، بهسختی در دسترس است.
معصومه صالحی، مدیرعامل انجمن آلزایمر ایران، در سال ۱۴۰۰ هشدار داده بود که افزایش قیمت و کمبود دارو، بهویژه در شهرستانها، فشار مضاعفی بر بیماران و خانوادههای آنان وارد کرده است. او گفته بود: «اگر بیماران به دارو دسترسی نداشته باشند، دچار توهم، هذیان، بههمریختگی ذهنی و تشدید فراموشی میشوند- شرایطی که نهتنها برای خود آنان، بلکه برای خانوادهشان نیز عذابآور است.»
این وضعیت در سالهای اخیر وخیمتر شده است و خانوادههای بیماران ناچارند برای تامین دارو به بازار آزاد یا واسطهها متوسل شوند، بازاری که در آن قیمتها چند برابر نرخ رسمی است و هیچ تضمینی برای اصالت دارو وجود ندارد.
هزینههای مراقبت؛ فراتر از توان خانوادهها
مراقبت از بیماران آلزایمری در مراحل پیشرفته بیماری، چالش دیگری است که بسیاری از خانوادهها با آن دستبهگریباناند. در این مراحل، روند بهیادآوری و حافظه بیمار بهطور کامل مختل میشود و فرد نیازمند مراقبت تماموقت است. این ضرورت، با توجه به اشتغال احتمالی اعضای خانواده، بسیاری را ناچار میکند تا پرستار نیمهوقت یا تماموقت استخدام کنند.
اما هزینههای سنگین پرستاری در کنار نبود پوشش بیمهای، بار مالی تحملناپذیری بر دوش خانوادهها میگذارد. در بسیاری از موارد، یکی از اعضای خانواده ناچار میشود شغل خود را ترک کند تا از بیمار مراقبت کند- تصمیمی که پیامدهای اقتصادی و روانی جدی به همراه دارد.
انجمن آلزایمر ایران در سال ۱۳۹۹ اعلام کرده بود که هزینه نگهداری هر بیمار مبتلا به آلزایمر بهطور میانگین ماهانه هفت میلیون تومان است. با در نظر گرفتن تورم بیش از ۴۰ درصدی و رشد هزینههای درمانی طی پنج سال گذشته، این رقم اکنون به دستکم ۱۵ میلیون تومان در ماه رسیده است، رقمی که همچنان همه نیازهای مرتبط با مراقبت و درمان بیمار را پوشش نمیدهد.
پزشکان تاکید میکنند که نگهداری طولانیمدت از بیماران آلزایمری میتواند به بروز افسردگی، احساس غم و اندوه و ناامیدی در میان اعضای خانواده منجر شود. خستگی جسمانی و فرسودگی روانی مراقبان در بسیاری موارد باعث میشود که خانوادهها پس از مدتی از ادامه این روند ناتوان شوند. همین مسئله ضرورت ارائه خدمات مشاوره روانی و حمایتهای اجتماعی برای خانوادهها را دوچندان کرده است.
ضرورت ایجاد مراکز تخصصی و غربالگری زودهنگام
کارشناسان حوزه درمان معتقدند ایران بیش از هر زمان دیگری به ایجاد مراکز تخصصی نگهداری و پرستاری بیماران آلزایمری نیازمند است، مراکزی که بتوانند خدمات مراقبتی را با هزینهای متناسب با توان اقتصادی خانوادهها ارائه دهند. در شرایط فعلی، تعداد مراکز تخصصی اندک است و بیشتر خانوادهها یا به پرستاران خانگی متکیاند یا بار سنگین مراقبت را خودشان بر دوش میکشند.
از سوی دیگر، تاکید بر غربالگری و تشخیص زودهنگام آلزایمر میتواند گامی مهم برای کاهش فشار آینده بر نظام درمان باشد. پزشکان میگویند اگر بیماران در مراحل نخست بیماری شناسایی شوند، استفاده از داروهای موجود میتواند علائم را کنترل و سرعت پیشرفت زوال عقل را کندتر کند. این موضوع نهتنها کیفیت زندگی بیمار را بهبود میبخشد، که بار مالی و روانی کمتری بر خانوادهها و شبکه درمان کشور تحمیل خواهد کرد.