اعتراف به قتل برای خوابیدن در بازداشتگاه!
پسر جوان که با مراجعه به پلیس به یک قتل اعتراف کرده بود، وقتی مقابل بازپرس جنایی نشست، مدعی شد دروغ گفته و به خاطر اینکه جایی برای ماندن نداشته، چنین ادعایی را مطرح کرده است.
ساعت 3 بامداد روزی از بهمنماه پارسال مرد میانسالی هراسان با پلیس تماس گرفت و گفت: من نگهبان ساختمانی در نزدیکی راهآهن تهران هستم. داخل اتاقک نشسته بودم که ناگهان پسر جوانی هراسان چندین بار به شیشه اتاقک نگهبانی زد. آن موقع شب، دیدن پسر جوانی با آن وضعیت برایم عجیب بود. در را برایش باز کردم. وی مضطرب و نگران برایم تعریف کرد که با چند نفر درگیر شده و یکی از آنها را به قتل رسانده است. با تماس مرد نگهبان، مأموران به محل رفته و بعد از هماهنگیهای قضایی پسر 20 ساله بازداشت و برای تحقیقات به اداره آگاهی منتقل شد. پسر جوان برای تحقیقات درباره این ماجرا به دادسرا انتقال یافت، اما اینبار جنایت را انکار کرد و گفت: من قتلی مرتکب نشدهام اما چون جایی برای خوابیدن نداشتم چنین ادعایی را مطرح کردم. این در حالی بود که در تحقیقات صورتگرفته مشخص شد پسر جوان به نام پرهام، چندین سابقه ضرب و جرح و درگیری در پرونده خود دارد. بازپرس حبیبا... صادقی دستور تحقیقات درباره اظهارات متهم و شناسایی خانواده او را صادر کرد. به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران متهم جوان در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد.
چرا به قتل اعتراف کردی؟
- من کسی را نکشتهام، فقط چون جایی برای ماندن نداشتم، به دروغ به نگهبانی که در آن اطراف بود گفتم که با چند نفر درگیر شدم و کسی را کشتهام تا بتوانم جایی برای ماندن داشته باشم. نمیدانستم شب کجا بخوابم و چکار کنم که ناگهان این ایده به ذهنم رسید و این دروغ را گفتم.
آن موقع شب آنجا چکار میکردی؟
- با مادر و خواهرم از شهرستان محل زندگیمان که در غرب کشور است، با خودروی خودم راهی تهران شدیم. قرار بود به خانه خواهرم برویم که نزدیکی ریل راهآهن با مادر و خواهرم دعوایم شد. آنقدر عصبانی شدم که از ماشین بیرون آمدم و در حالی که سوئیچ را از روی ماشین برداشتم، آنجا را ترک کردم.
آنها را در تاریکی شب و کنار ریل راهآهن رها کردی؟
- از دستشان عصبانی بودم. البته داخل شهر تهران این اتفاق افتاد و حدود 10 دقیقه با خانه خواهرم فاصله داشت، قطعاً آنها خودرویی گرفته و آنجا را ترک کردهاند. اما خودم جایی برای ماندن نداشتم. چون با خانوادهام قهر کرده بودم، نمیخواستم نزد آنها برگردم. داییام در اطراف کرج کار میکند. من هم میخواستم برای کار نزد او بروم و جوشکاری کنم اما چون با آنها قهر کرده بودم، نزد او هم نرفتم.
سر چه موضوعی با خانوادهات دعوا کردی؟
- سه سال است که پدر و مادرم از هم جدا شدهاند و من زندگی سختی را تحمل کردهام. مادرم مدام سرزنشم میکند که بیکاری، درس نخواندهای، به فکر زندگی نیستی و همهاش دنبال رفیقبازی و خوشگذرانی هستی، در صورتی که من چنین آدمی نیستم.
با این وضعیت، پول خرید ماشین را از کجا آوردی؟
- چند وقت قبل تصادف کردم و 110میلیون تومان دیه گرفتم. من هم پول دیه را دادم و خودرو خریدم.
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.