//
کدخبر: ۱۱۲۳۸۶ //

بلای شومی که عشق خیابانی بر سر دختر ۱۷ ساله آورد

غرق در روابط آلود بودم تا جایی که برای رسیدن به «امیر» از خانه فرار کردم و دست به خودکشی زدم اما عاقبت به یک خلافکار حرفه ای تبدیل شدم به طوری که حتی به پول های مردی دستبرد زدم که می خواست فرزند بیمارش را درمان کند.

بلای شومی که عشق خیابانی بر سر دختر 17 ساله آورد
به گزارش فرتاک نیوز،

زن جوان که حلقه های فولادین دستبندهای قانون را در دستانش جابه جا می کرد در تشریح ماجرای زندگی اش گفت: 17 سالم بود که در مسیر مدرسه عاشق امیر شدم. وقتی بزرگ ترها از عاقبت شوم عشق های خیابانی سخن می گفتند در دلم آن ها را به تمسخر می گرفتم و روابط پنهانی با امیر را نشانه ای از یک عشق پاک می دانستم. این در حالی بود که خانواده ام راضی به ازدواج من و امیر نبودند و من برای راضی کردن پدرم دوبار از خانه فرار کردم. تا این که روزی با یک تصمیم احمقانه دست به خودکشی زدم این گونه بود که پدرم برای حفظ آبرویش با ازدواج آخرین دختر خود موافقت کرد. با وجود آن که امیر به خدمت سربازی هم نرفته بود مراسم ازدواج ما برگزار شد اما خیلی زود ورق برگشت و من فهمیدم که امیر جوانی بیکار و لاابالی است و حاضر نیست مسئولیت زندگی را بپذیرد تنها شده بودم و خانواده ام نیز کاری به من نداشتند چرا که از این ازدواج شرمنده بودند. بالاخره امیر به خرده فروشی مواد مخدر، کیف قاپی، سرقت خودرو و ... روی آورد تا هزینه های زندگی را تامین کند من در برابر همه خلافکاری های او سکوت کرده بودم چرا که از آینده 2 فرزند خردسالم وحشت داشتم. روزها به همین ترتیب سپری می شد تا این که امیر مرا هم وارد خلافکاری های خودش کرد تا پول بیشتری به دست بیاوریم. طبق نقشه ای که کشیده بودیم من در پوشش متکدی پشت چراغ قرمز می ایستادم و با حیله ای خاص کیف رانندگان را می قاپیدم با کمک امیر هم که سوار بر موتورسیکلت بود از محل متواری می شدیم. سرقت هایم ادامه داشت تا این که یک روز راننده خودرویی کیف پولش را بیرون کشید تا مبلغی به من کمک کند من هم بلافاصله کیف او را چنگ زدم. حواسم نبود که خودروی پلیس کنارم توقف کرده است. اینگونه بود که دستگیر شدم...

 

آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۱۱۲۳۸۶ //
ارسال نظر
 
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان
اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان