از خواستگاری عاشقانه تا طلاق با ناامیدی مطلق/ شوهر معترض: همسرم مثل زمان مجردیاش زندگی میکند
پرهام پس از چهار سال زندگی مشترک، تصمیم به جدایی از پریسا گرفته است؛ دلیل اصلی این تصمیم، سبک زندگی متفاوت همسرش عنوان شده است.

پرهام و پریسا قصد جدایی دارند. این درخواست از طرف پرهام مطرح شده است. پرهام از دلایل طلاق میگوید .
*چرا قصد داری از همسرت طلاق بگیری؟
چون رفتارش را نمیپسندم. او همان کسی نبود که اول زنم شد.
*چه مدتی است با هم زندگی میکنید؟
۴ سال است ازدواج کردهایم.
*بچه دارید؟
نه. پریسا دوست ندارد بچهدار شویم.
*چطور شد که ازدواج کردید؟
همسرم را در یک جمع دوستانه دیدیم و عاشقش شدم.
*چه مدتی با هم رابطه داشتید؟
ما رابطه خاصی نداشتیم. من بلافاصله خواستگاری کردم و ازدواج کردیم.
*گفتی رفتار همسرت را نمیپسندی. مگر او چه میکند ؟
اصلا مثل یک زن متاهل رفتار نمیکند. او با همه خیلی راحت برخورد میکند. مثل زمان مجردیاش کمپ میکند و طبیعتگرد است. با اکیپهای مختلف به گردش میرود .
*این کارها را نمیپسندی؟
این کارها بد نیست. برای یک زن متاهل بد است. من میخواهم زندگی آرامی داشته باشم اما یک روز به خانه میآیم و میبینم زنم رفته کوه. یک روز رفته دشت و…. من زن میخواهم که آرامش خانه را حفظ کند.
*گفتی با همسرت در چنین جمعی آشنا شدی. چرا حالا از او ایراد میگیری؟
چون آن موقع مجرد بودیم. حالا متاهل هستیم. شرایط فرق میکند.
*فکر میکنی با طلاق زندگیات درست میشود ؟
نمیدانم. فقط میدانم با این شرایط زندگی متاهلی ممکن نیست. من در بازار کار میکنم. برایم افت دارد زنم همیشه در کوه و دشت باشد. گفتم سالی دو بار خودم او را مسافرت میبرم که قبول نکرد و خودش هر ماه این طرف و آن طرف میرود.
*نظر همسرت درباره طلاق چیست؟
او تصمیمش را گرفته که اینطور زندگی میکند. با عشق ازدواج کردم ولی حالا با ناامیدی مطلق دارم جدا میشوم.