آرزوهای خاکخورده پشت میزهای بیکاری؛ فریاد بیصدای نسل جوان
هزاران جوان تحصیلکرده با وجود تلاش و استعداد، فرصت شغلی مناسب پیدا نمیکنند. این بیعدالتی اقتصادی به سرخوردگی، مهاجرت و بحران هویت در میان نسل جدید دامن میزند.
بیکاری جوانان یکی از مهمترین و عمیقترین چالشهای اجتماعی در ایران امروز است؛ مسئلهای که فراتر از یک معضل اقتصادی، به بحرانی فرهنگی و روانی تبدیل شده است. جوانانی که در بهترین سنین رشد، تحصیل و توانمندی قرار دارند، وقتی فرصت شغلی مناسبی نمییابند، نهتنها دچار ناامیدی و بیانگیزگی میشوند، بلکه جامعه را نیز با پیامدهای گستردهای روبهرو میسازند.
بحران پنهان در پس آمارهای اقتصادی
در حالیکه آمارهای رسمی نرخ بیکاری را عددی میانگین نشان میدهند، واقعیت میدانی حکایت از شرایط دشوارتری دارد. بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاهی بدون مهارت عملی وارد بازار کار میشوند و از سوی دیگر، فرصتهای شغلی متناسب با تخصص آنان وجود ندارد. این ناهماهنگی میان نظام آموزشی و بازار کار، یکی از دلایل اصلی تداوم بیکاری در میان نسل جوان است.
از بیکاری تا بیانگیزگی اجتماعی
بیکاری تنها فقدان درآمد نیست؛ بلکه باعث از بین رفتن حس هدفمندی و مفید بودن در جوانان میشود. وقتی فرد احساس کند جایگاهی در جامعه ندارد، به مرور از فعالیتهای اجتماعی فاصله میگیرد و روحیه انزوا، خشم یا بیاعتمادی در او رشد میکند. این وضعیت به شکل مستقیم بر سلامت روان و پویایی جامعه اثر میگذارد.
تأثیر بیکاری بر ازدواج و خانواده
در جامعهای که اشتغال یکی از پایههای اصلی استقلال اقتصادی محسوب میشود، بیکاری نقش پررنگی در کاهش ازدواج دارد. جوانان بدون شغل پایدار، توانایی مالی تشکیل خانواده را ندارند و همین مسئله موجب افزایش میانگین سن ازدواج، کاهش جمعیت و گسترش نارضایتی اجتماعی میشود. در برخی موارد، فشار اقتصادی ناشی از بیکاری حتی به فروپاشی روابط خانوادگی منجر میگردد.
ناهنجاریهای اجتماعی، نتیجه ناامیدی پنهان
کارشناسان اجتماعی معتقدند که بین بیکاری و افزایش آسیبهای اجتماعی رابطهای مستقیم وجود دارد. سرقتهای خرد، اعتیاد، نزاع، خودکشی و حتی قتل در بسیاری از پروندهها ریشه در فشارهای مالی و بیکاری دارند. جوان بیکار که احساس میکند در جامعه جایی ندارد، ممکن است برای جبران احساس ناتوانی، دست به رفتارهای پرخطر بزند.
نقش دولت و بخش خصوصی در کنترل بحران
حل این معضل نیازمند همکاری همهجانبه میان دولت، بخش خصوصی و نهادهای آموزشی است. ایجاد فرصتهای شغلی پایدار، آموزش مهارتهای فنی و کارآفرینی، اصلاح نظام آموزشی متناسب با نیاز بازار و حمایت از ایدههای نو از جمله اقداماتی است که میتواند بخشی از این بحران را کنترل کند.
امید به آینده با اصلاح ساختارها
بیکاری جوانان، اگرچه بحرانی جدی است، اما قابل حل میباشد. حمایت از کسبوکارهای کوچک، گسترش فعالیتهای دانشبنیان و اعتماد به نسل جوان میتواند موتور محرک اقتصاد کشور را به حرکت درآورد. وقتی جوانان احساس کنند که تلاششان دیده میشود، امید به آینده بازمیگردد و جامعه از بسیاری آسیبهای اجتماعی مصون میماند.