ازدواج با زور و تهدید؛ ماجرای هولناک ربودهشدن یک زن در تهران
مردی که همسر سابق خود را ربوده بود تا دوباره با او ازدواج کند، به اتهام آدمربایی بازداشت شد.
چند روز پیش، حادثهای عجیب و غیرمنتظره در یکی از خیابانهای شلوغ پایتخت رخ داد که توجه رهگذران را به خود جلب کرد. افرادی که در حال عبور از یکی از خیابانهای پرتردد تهران بود، ناگهان دیدند زن جوانی که بسیار مضطرب و ترسیده است، از نردههای بالکن طبقه دوم ساختمانی آویزان شده است. یکی از عابران که مرد میانسالی بود، ابتدا تصور کرد زن جوان قصد خودکشی دارد، بنابراین به سرعت به سمت او رفت تا شاید بتواند او را از این تصمیم خطرناک منصرف کند. اما زن جوان با حالتی آشوبزده و با استفاده از ایما و اشاره، از او خواست که سریع با پلیس تماس بگیرد. او در حالی که ترس و اضطراب در چهرهاش موج میزد، به مرد رهگذر گفت که گروگان گرفته شده و جانش در خطر است.
مرد میانسال که از شنیدن این ادعا بیش از قبل شوکه شده بود، بدون لحظهای درنگ با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تماس گرفت و ماجرا را گزارش کرد. دقایقی بعد، مأموران پلیس با سرعت به محل حادثه رسیدند و زن جوان را از موقعیت خطرناک نجات دادند. پس از انتقال زن به محلی امن، او در تحقیقات اولیه ماجرای را که تجربه کرده بود، شرح داد.
زن جوان به نام مژگان که هنوز آثار ضرب و جرح روی بدن و چهرهاش نمایان بود، در اظهارات خود به ماموران گفت: «همسر سابقم مردی بداخلاق و پرخاشگر است. او سالها با رفتارهای خشونتآمیزش مرا آزار داده و بارها مورد ضرب و شتم قرارم داده بود. این اختلافات و مشکلات غیرقابل تحمل باعث شد که پس از تحمل سختیهای بسیار، سرانجام از او جدا شوم. اما این جدایی پایان کابوسهایم نبود. همسر سابقم به بهانه دیدن فرزندانمان، مرتب به خانهام در اطراف تهران سر میزد و آرامشم را بر هم میزد. هر بار که برای دیدن بچهها میآمد، تنش و اضطراب به زندگیام میآورد.»
او ادامه داد: «در روز حادثه، همسر سابقم با من تماس گرفت و گفت که میخواهد برای دیدن بچهها به خانهام بیاید. من به او گفتم که بچهها در خانه نیستند و بهتر است منتظر بماند تا آنها برگردند. اما او اصرار کرد و من که چارهای نداشتم، اجازه دادم به خانه بیاید. وقتی در را باز کردم، شوکه شدم. او تنها نبود. دو مرد غریبه همراهش بودند که تا به حال آنها را ندیده بودم. ناگهان هر سه نفر به من حمله کردند و مرا مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند. سپس با زور و تهدید، مرا سوار خودرویی کردند و سرم را زیر صندلی ماشین فرو بردند تا نتوانم چیزی ببینم یا مقاومتی کنم.»
زن جوان با چشمانی پر از اشک ادامه داد: «بعد از حدود یک ساعت رانندگی، به خانهای رسیدیم که بعداً فهمیدم متعلق به همسر سابقم است. او مرا به داخل خانه برد و دو مرد همراهش آنجا را ترک کردند. در آن لحظه، کابوس واقعی آغاز شد. همسر سابقم بار دیگر شروع به کتک زدنم کرد و با تهدید گفت که باید با ازدواج مجدد با او موافقت کنم. او حتی تهدید کرد که اگر قبول نکنم، جانم را خواهد گرفت. من که از شدت ترس و برای نجات جانم چارهای نداشتم، به دروغ گفتم که با ازدواج مجدد موافقت میکنم تا شاید از آزار و اذیتهایش دست بکشد.»
اما این پایان ماجرا برای مژگان نبود، او که همچنان در شوک و وحشت به سر میبرد، افزود: « شوهر سابقم حرفهایم را باور نکرد و برای اینکه مطمئن شود به قولی که دادهام پایبند میمانم، مرا مجبور کرد چندین سفته امضا کنم. او تهدید کرد که اگر از تصمیمم برای ازدواج مجدد با او منصرف شوم، سفتهها را به اجرا خواهد گذاشت و زندگیام را نابود خواهد کرد. بعد هم مدت 24 ساعت در اتاقی در خانهاش زندانی بودم و هیچ راه فراری نداشتم. در تمام این مدت، ترس از اینکه چه بلایی ممکن است سرم بیاید، لحظهای رهایم نکرد. تا اینکه سرانجام متوجه شدم صدایی از بیرون نمیآید و به نظر میرسید او در خانه نیست. با این امید که بتوانم فرار کنم، در بالکن را باز کردم و تصمیم گرفتم از طریق نردههای بالکن خودم را به حیاط برسانم. در همین حین بود که رهگذری مرا دید و با پلیس تماس گرفت که آموزان آمدند و جانم را نجات داد.»
پس از این اظهارات، زن جوان شکایتی رسمی علیه همسر سابق خود تنظیم کرد. در ادامه ماموران پلیس با انجام تحقیقات اولیه، همسر سابق او را شناسایی و بازداشت کردند. مرد جوان در بازجوییهای پلیس اعتراف کرد که از زمان جدایی از همسرش، آرامش خود را از دست داده است. او گفت: «نمیتوانستم بدون مژگان و فرزندانم زندگی کنم. به همین دلیل تصمیم گرفتم هرطور شده او را وادار کنم که دوباره با من ازدواج کند. وقتی دیدم او با خواستهام مخالفت میکند، راه دیگری پیش رویم ندیدم و تصمیم گرفتم با زور او را مجاب کنم. به همین خاطر، با کمک دو نفر از دوستانم نقشه ربودنش را طراحی کردم. به آنها دروغ گفتم که زنم از خانه قهر کرده و من فقط میخواهم او را به خانه برگردانم.»
با اعترافات صریح متهم به جرم ربودن و ضرب و جرح همسر سابقش، پرونده برای بررسیهای بیشتر به دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد. اما از آنجا که محل وقوع جرم خارج از تهران است، بازپرس جنایی پس از تحقیقات اولیه و ثبت اظهارات متهم پرونده را با صدور قرار عدم صلاحیت به دادسرای محل وقوع جرم ارسال کرد تا تحقیقات تکمیلی در آنجا ادامه یابد.