چرا آمریکا به دنبال آتش افروزی در ونزوئلا است؟
به نظر می رسد در این برهه حساس،ایجاد ائتلاف با کشورهای آمریکای لاتین، سازمانهای بینالمللی و کشورهایی با رویکرد مستقل، برای دفاع از حاکمیت ملی و مشروعیت دولت مادوروباید جزو ضروریات فوری تصمیم گیران در کاراکاس باشد.
ونزوئلا در دهههای اخیر همواره یکی از محورهای اصلی رقابت های ژئوپولیتیک در آمریکای لاتین بوده است. اعزام ناو هواپیمابر «جرالد فورد» به دریای کارائیب، همراه با رشد ناگهانی بازارهای مربوط به فلزات گرانبها در بورس های جهانی،می تواند یک پالس هشداردهنده از احتمال مداخله نظامی قریبالوقوع ایالات متحده در این کشور باشد.
در این نوشتار تلاش شده است به علل ساختاری و زمینهای عزم ایالات متحده برای فشار و مداخله نظامی در ونزوئلا پرداخته شود.این یادداشت همچنین در پی آن است که با ارائه تحلیلی مبتنی بر مستندات و شواهد تاریخی، ماهیت تجاوزگرانه این اقدام را روشن ساخته و ضرورت حمایت از دولت قانونی ونزوئلا را به عنوان محور ثبات در حوزه کارائیب و حق حاکمیت ملی کاراکاس مورد تأکید قرار دهد.
ونزوئلا با برخورداری از ذخایر عظیم نفت خام ، منابع معدنی غنی و موقعیت ژئوپولیتیک حساس، از منظر اقتصادی و امنیتی اهمیت فراوانی دارد. تاریخ روابط ونزوئلا و ایالات متحده نشاندهنده تداوم مداخلات اقتصادی، سیاسی و نظامی آمریکا در این کشور است. با تشدید فشارهای اقتصادی، تحریمهای یکجانبه و تهدیدات نظامی از سوی آمریکا، دولت قانونی ونزوئلا در معرض تهاجم مستقیم و غیرمستقیم ایالات متحده قرار گرفته است.
حضور ناو «جرالد فورد» در دریای کارائیب و همزمان افزایش نگرانیها در بازارهای جهانی، به ویژه بازار طلا، بازتاب دهنده افزایش ریسک ژئوپولیتیک در منطقه بوده و توجه تحلیلگران را به ضرورت دفاع از حاکمیت ملی ونزوئلا جلب کرده است.با این مقدمه باید به دلایل راهبردی و انگیزههای آمریکا برای مداخله احتمالی نظامی در ونزوئلا بپردازیم .سوال مهمی که باید مورد مداقه قرار گیرد این است که ونزوئلا چه دارد که ترامپ و اتاق فکر کاخ سفید در پی ناآرام کردن محیط پیرامونی ایالات متحده هستند و اگر این حمله انجام شود، آیا دستاورد ویژه ای برای آمریکا دربر خواهد داشت یا خیر؟
ونزوئلا با داشتن ذخایرعظیم نفت خام، یکی از کشورهای کلیدی در تأمین امنیت انرژی جهان محسوب میشود. سیاستهای آمریکا در زمینه انرژی، بر دستیابی به منابع کلیدی و تضمین چرخه تأمین مطمئن برای اقتصاد داخلی و متحدانش متمرکز است.از این رو می توان نتیجه گرفت که مداخله نظامی در ونزوئلا میتواند به کاهش استقلال انرژی این کشور و افزایش نفوذ آمریکا در بازارهای جهانی نفت منجر شود.
از طرفی،با نیم نگاهی به تاریخچه مداخلات ایالات متحده در آمریکای لاتین می توان دریافت که سیاست واشنگتن در این حوزه متمرکز بر حمایت از جریان های اپوزیسیون و همچنین اعمال فشارهای اقتصادی برای بیثباتسازی دولتهای منتخب مردمی بوده است. پرواضح است که اکنون نیزهدف اصلی راهبرد ترامپ ، تضعیف مشروعیت دولت مادورو و ایجاد زمینه برای استقرار یک دولت همسو با سیاستهای واشنگتن خواهد بود .
صاحبنظران بر این باورند که یکی دیگر از اهداف استراتژیک و بلند مدت تیم ترامپ مهار نفوذ بازیگران غیر غربی در حوزه کارائیب و مشخصا ونزوئلا است.ونزوئلا در همکاری نزدیک با قدرتهای غیرغربی مانند چین، روسیه و ایران، سیاست خارجی مستقلانهای را دنبال میکند و آمریکا، به عنوان یک بازیگر جهانی، قصد دارد از گسترش نفوذ این کشورها در حیاط خلوت خود جلوگیری و نفوذ ژئوپولیتیک خود در منطقه را تقویت کند.
این راهبرد صرفا معطوف بر اقدامات نظامی نمی شود و اکنون شاهدیم واشنگتن با استفاده از فشارهای اقتصادی و روانیشدید درحال پیاده سازی کلان برنامه های خود است. فشارهای تحریمی آمریکا بر ونزوئلا موجبات سقوط ارزش پول ملی این کشوریعنی «بولیوار» را فراهم کرده و بر اساس آمار رسمی منتشر شده ،تورم این کشور در سال ۲۰۲۵ از ۲۷۰ درصد عبور کرده است.
پیامدهای منطقهای و بینالمللی مداخله نظامی
هرگونه اقدام نظامی آمریکا، نقض آشکار منشور سازمان ملل و اصول حقوق بینالملل محسوب میشود. به نظر می رسد ، چنین اقدامی در صورت وقوع می تواند مشروعیت دولت قانونی مادورو را تقویت کند و وحدت ملی برابر مداخله خارجی در این کشور را افزایش دهد.باید این نکته را متذکر شد که تاریخ ونزوئلا نشان داده است، فشار خارجی، همبستگی داخلی و حمایت مردمی از دولت منتخب را افزایش میدهد.
در همین حال،مداخله نظامی ایالات متحده میتواند موجی از بحرانهای انسانی، مهاجرت گسترده ، افزایش خشونتهای اجتماعی و تجدید قوای باندهای تبهکار و تروریستی را در کشورهای همسایه ایجاد کند. کشورهایی مانند کلمبیا ، برزیل و گویان به طور مستقیم یا غیرمستقیم با پیامدهای این جنگ روبهرو خواهند شد وآمریکا ناچار می شود برای مهار
ناآرامی های احتمالی تصمیمات سختی اتخاد کند که هم برای کاخ سفید هزینه بر خواهد بود و هم تبعات سیاسی گسترده ای به واشنگتن تحمیل خواهد کرد.همانطور که پیشتر هم اشاره شد، ونزوئلا دارای بزرگترین ذخایر نفتی تأییدشده جهان است و هرگونه حمله نظامی یا بیثباتی گسترده در تولید و صادرات نفت آن، باعث کاهش عرضه در بازارهای جهانی و افزایش قیمت نفت میشود.
در این میان کشورهایی مانند چین و هند، که نفت ونزوئلا را وارد می کنند ، بیشترین آسیب را می بینند؛البته این مهم خوشایند ترامپ خواهد بود.البته نباید این نکته مفغول بماند که آمریکا با این حمله ممکن است کنترل بخشی از تولید نفت ونزوئلا را در دست یگیرد، اما واکنش سایر اعضای اوپک مثل ایران، عربستان، روسیه، احتمالاً باعث تنش در سیاست تولید جهانی خواهد شد.همچنین حمله احتمالی آمریکا به ونزوئلا نه تنها یک بحران سیاسی و انسانی، بلکه یک شوک اقتصادی جهانی نیز ایجاد خواهد کرد. که میتواند منجر به افزایش شدید قیمت نفت و طلا در بازارهای جهانی شود و ثبات اقتصادی کشورهای واردکننده انرژی و فلزات گرانبها را مختل کند.
چند راهکار
به نظر می رسد در این برهه حساس،ایجاد ائتلاف با کشورهای آمریکای لاتین، سازمانهای بینالمللی و کشورهایی با رویکرد مستقل، برای دفاع از حاکمیت ملی و مشروعیت دولت مادوروباید جزو ضروریات فوری تصمیم گیران در کاراکاس باشد.
همچنین افزایش آمادگی نیروهای نظامی و استقرار سامانههای دفاعی، بدون تحریک مستقیم آمریکا می تواند تا حدی ایجاد بازدارندگی مؤثرکند و ایالات متحده را دست کم در کوتاه مدت از حمله به ونزوئلا باز دارد.همچنین استفاده از ذخایر استراتژیک، توسعه همکاریهای تجاری با شرکای بینالمللی غیرغربی و مدیریت بازار داخلی برای کاهش اثرات تحریمها و فشارهای اقتصادی نیز ممکن است
به طور موقت مثمر ثمر واقع شود.البته که این راهکارها زمان بر خواهند بود و امید چندانی به اجرایی شدن آن نیست.در مجموع باید گفت،اعزام ناو جرالد فورد به دریای کارائیب و تحولات اخیر اقتصادی، بازتابدهنده افزایش احتمال مداخله نظامی آمریکا در ونزوئلا است. چنین اقداماتی تهدیدی جدی برای حاکمیت ملی، ثبات اقتصادی و امنیت منطقهای محسوب میشود. حمایت از دولت قانونی نیکلاس مادورو، تقویت انسجام ملی و بهرهگیری از ظرفیتهای دیپلماسی و اقتصادی، بهترین راهکار برای مقابله با تهدیدات خارجی و حفظ استقلال این کشور است.