حجت اله اکبرآبادی؛ استخدام ماگومد حاجی علی اف روس و هم او که فینال جهانی ۲۰۰۲ تهران را به مهدی حاجی زاده باخت تا تیم ایران قهرمان دنیا شود ،سئوال برانگیز است .
نه اینکه خواسته باشیم جایگاه این مربی را زیر سئوال ببریم که البته آن نیز حکم گردوی سربسته را دارد . یقینا اگر این مربی در کارش حاذق و توانمند بود ، روسها به سادگی از کنار نام او عبور نمیکردند و حتما در کادر تیم های ملی شان جایی را نیز برای او در نظر می گرفتند .
اصولا ایران و روسیه بعنوان دو رقیب اصلی در رقابتهای جهانی و المپیک هیچگاه چنین تبادلی بین خود نداشتهاند .فضیه گئورگی ورشنین در کشتی فرنگی نیز یک استثنا بود و یقینا اگر روسها در دهه هفتاد از کشتی فرنگی ایران احساس خطر می کردند، مجوز حضور ورشنین در راس تیم ملی را صادر نمی کردند .
بنابراین حال باید پرسبد که چه اتفاقی افتاده که روسها با وجود تهدیدی که از سوی قهرمانان ایرانی در رقابتهای جهانی میشوند ، اجازه دادهاند که قهرمان ملی کشتی کشورشان به استخدام فدراسیون کشتی ایران درآید؟
نمیخواهیم بدبینانه به موضوع بنگریم که البته نمیتوان از آن نیز غافل شد ، اما فیالبداهه باید پرسید حاجی علی اف با چه کارنامه مشخصی به استخدام تیم ملی کشتی آزاد ایران درآمده است؟ آیا به صرف اینکه او در دورهای در ایگ ایران حضور داشته و فارسی را خوب صحبت می کند میتواند دلیلی بر جذب او باشد؟!
بیشک تا وقتی این همه مربی سازنده ، حاذق و توانا در کشتی کشور داریم ؛ مردان برزگی چون منصور برزگر ، اکبر فلاج ، محمد حسن محبی ،مجید ترکان،محمد طلایی،امیر توکلیان و خیل عظیم مربیان گمنام مازندرانی که بدون کمترین چشمداشتی چراغ کشتی را در این خطه روشن نگاه داشته و انواع و اقسام قهرمانان را به تیمهای ملی تحویل می دهند ، استفاده از یک روس نیم بند نمیتواند اقدامی مثبت و سازنده در تیم ملی کشتی آزاد باشد .
ایراد اساسی از آنجاست که علیرضا دبیر دوست داشته و دارد که از رفیق گرمابه و گلستانش( ورای صلاحیتهای فنی و مدیریتی ) در راس تیم ملی کشتی آزاد استفاده کند و در این راه نیز همه گونه حمایت و تسهیلاتی را برایش مهیا می سازد .بنابراین وقتی پژمان درستکار درخواست می دهد دبیر خواسته اش را بدون مشورت با بزرگان کشتی اجابت می کند.
در حالی که هر تصمیمی در فدراسیون کشتی گرفته میشود باید تبعاتش مورد توجه و ارزیابی قرار گیرد .مثل اینکه آیا حاجی علی اف با برنامه و ماموریتی خاص به ایران نیامده تا نوع تمرینات و شیوه کار بزرگانی چون حسن یزدانی و کامران قاسمپور را بعنوان برندگان روسها در طی این سالها از نزدیک زیر نظر گرفته و درسهایش را به کشتی کشورش منتقل کند .این هم نوعی نگاه بدبینانه است که نمی توان از آن غافل شد .
مشکل بزرگ امروز کشتی این است که علیرضا دبیر خود را قدرت مافوق کشتی و حتی ورزش دیده و خود را موظف به پاسخگویی نمیداند .همین انحصارگری در کشتی و به نوعی تک صدایی باعث شده تا کشتی ایران خواسته و ناخواسته خود را از تجربه بزرگان و نخبگان کشتی تهی سازد .در حالی که اگر عقلانیت بر کشتی حاکم باشد ،فدراسیون باید بزرگان و صاحبنظران کشتی را بعنوان اتاق فکر زیر یک سقف جمع کرده و از تجربه گرانسنگ آنان بهینه استفاده کند .
به هر روی وظیفه ما گفتن است ، بلکه گوش شنوایی باشد .