در حالی که گفته میشود فرآیند تعطیلی لیگ برتر واقعهای صوری است و آنچه روی داده، نه حتی یک تعطیلی موقتی بلکه تعلیقی 7 تا 10روزه در برگزاری این مسابقات است و این دیدارها بهزودی بازگشایی میشود، استقلال هم مجبور است به ادامه مسابقاتش در لیگ برتر و جام حذفی فکر کند و فقط از این نکته و سود بهرهمند باشد که به لطف تأخیر در انجام مسابقات هفته سوم لیگ قهرمانان آسیا و ارجاع آن به اردیبهشت و خرداد 1399 میتواند هم از شمار مسابقات خود بکاهد و هم تمرکز فکری بیشتری روی دیدارهای داخلی خود داشته باشد.
باور نادرست
شکست اخیر مقابل گلگهر سیرجان تأکید تازهای بر اشتباه بودن تصورات فرهاد مجیدی بود. پیش از به قدرت رسیدن مجدد وی در جمع آبیها هم گفته میشد زوج دیاباته و قائدی در خط حمله استقلال چنان توانا است که در هر بازی لیگ حتی قبل از کشیده شدن سوت آغاز دستکم 5 گل را در دروازه هر یک از رقبا کاشته و همه آنها را ترکانده(!) است و این باور کجومعوج زمانی تشدید و ریشهگستر شد که استقلال در پلیآف لیگ قهرمانان آسیا 3 گل به الکویت و پنج گل هم به الریان قطر زد که دومی روزهای بسیار بدی را سپری میکند.
ثبت نتایجی بهکلی متفاوت در دو دیدار نخست استقلال در مرحله گروهی لیگ قهرمانان و سپس اکتفا به تساوی یا بردهای خفیف و سرانجام شکست در سیرجان در لیگ داخلی نشان داد حقایق امر چیزی بهکلی متفاوت با آن است که مجیدی و تأییدکنندگان وی میگویند و حتی اگر استقلال بختی برای برگرداندن بخت آشفته خویش در چهار مسابقه باقیمانده خود در گروه اول لیگ آسیا داشته باشد بازیهای لیگ داخلی بهسبب فشرده، فیزیکی و چرک بودن، وضعیت و فرجام کاملاً متفاوتی دارد و باید جان به لب شد تا یک گل زد و باید جان به لبتر شد که در سایه نمایشهای نهچندان ایمن چشمی، دانشگر و حسینی آن تکگل را حفظ و پیروزی را کسب کرد.
این تازه در صورتی است که بپنداریم مصدومیت اخیر دیاباته بهموقع خوب میشود و با پرداخت حقوق معوقه وی میتوان راضیاش کرد که همان نمایشهای کوبنده آبان تا بهمن خود را برای استقلالیها عرضه نماید و تصور کنیم که قائدی نیز از دام شناسایی و کماثر شدن روشهای کاریاش توسط رقبا فارغ خواهد شد و باز بهگونهای بازی خواهد کرد که برای حریفان غیرقابل مهار باشد.
چه در چنته دارید؟
اما بهجز این و در مورد سایر روشها و پلنهای بازی، استقلال چه در چنته دارد و آیا موجودی و روشهایش قابل تکیه است و میتوان در روزهای گره خوردن روشهای اصلی بازی تیم به آنها استناد و با همانها پل پیروزی را استوار کرد؟
این سؤالی است که بسیاری از استقلالیهای دیروز و امروز از کادر فنی و مدیران این باشگاه دارند و میپرسند وقتی تیم تهجدولی گلگهر میتواند (البته با اقبالی خوش) اینطور آبیها را در بند و در نهایت مغلوب کند چرا تیمهای بزرگتر نتوانند با شدت و حدتی بیشتر خون آبیها را در شیشه کنند. سؤالاتی از این دست در شروع مجدد و احتمالی لیگ میتواند چالش اصلی فرهاد مجیدی و دستیارانش باشد ولی تجربه نشان داده در این فصل و حتی در دوره 3ماههای که آندرهآ استراماچونی ایتالیایی اوج گرفته بود، یا استقلال اسبهایش را با همان روشهای محبوبش چهارنعل میتازاند و نتیجه میگرفت و سه تا پنج گل میزد یا بهسبب خنثی شدن توپخانه پرباروتش توسط رقبا بهکلی مهار، کماثر، مقبون و احتمالاً بازنده میشد و حد وسطی بر کارهایش متصور نبود.
فراموشی ضعفها
امروز و پس از بازگشت علی فتحاللهزاده نقشهپرداز به استقلال هم کارها بهگونهای است که بهنظر نمیرسد استقلال یک تاختن آرامتر، آهستهتر، حسابشدهتر و مؤثرتر را بلد است و چنین فرآیندی را در دستور کارش دارد و به همان تکسلاحهای قبلیاش دل بسته و توقف لیگ هم مزید بر علت شده تا حواشی به متن بچربند و استقلال از یاد ببرد که هنوز نقصانهای تاکتیکی و کمبودهای فنی آشکاری دارد و باید فکری هرچه عاجلتر و هرچه مؤثرتر به حال آنها کند.