گابریل کالدرون که به پرسپولیس رفت، کار دشواری داشت. او سرمربی تیمی شده بود که پیش از او یک سرمربی موفق به نام برانکو ایوانکوویچ داشت.
کالدرون به سختی باید تیم خودش را میساخت، چون قرمزها عادت داشتند مطابق دیدگاههای برانکو بازی کنند. برانکو روشهای خود را نهادینه کرده بود و مربی پس از او کار سادهای نداشت. کالدرون اما در تمام نیمفصل تلاش کرد تا تیم خودش را بسازد، تیمی بیشباهت به تیم برانکو.
موفق هم شد. شاید تیمش را هنوز بهتر یا موفقتر از برانکو نمیدانستید، چون زمان برای تکامل فنی و کسب موففیت کافی نبود اما میتوانستید پرسپولیس را به روایت کالدرون ببینید.
یحیی گلمحمدی حالا باید راه کالدرون را طی کند. او نیمفصل تیم را ساخت رفت و گلمحمدی هم لابد میخواهد تیم را خودش دوباره بسازد، با نشانههای انحصاری خودش.
گلمحمدی برای چنین کاری زمان و اعتماد نیاز دارد. همان چیزی که کالدرون هم نیاز داشت.
هواداران حتماً درک میکنند که گلمحمدی باید در چه فرصتی چه راهی را پیش برود، همانطور که به رغم انتقاد از کالدرون، سرانجام با او همراه شدند و از رفتنش نیز حسرت خوردند.
گلمحمدی مربی خوشفکر و اهل کار کردن و تیم ساختن است. او در هر تیمی که کار کرده، خودش و همکارانش آثار فنی داشتهاند. او یک بیتوجه به اسلوبهای فنی خود نیست. مربیانی مثل او کار سختتری دارند، چون وسواسها و دقتهای بیشتری دارند.
یحیی گلمحمدی در بازی با تراکتور نشان داد که میتواند سریع و غافلگیرکننده کیفیت بازی پرسپولیس را حفظ کند و همزمان خود نیز بر تیم اثر بگذارد. هواداران نیز امیدوار شدهاند که یک مربی خوشفکر دارند.
شاید عدهای از تغییرات بیشتر یحیی بترسند، ترس از اینکه پرسپولیس کیفیت پایینتری را نشان دهد.
یا شاید ترس از اینکه بازیکنان در تغییرات پی در پی کادر فنی دچار سردرگمی و افت کیفیت شوند.
یحیی لابد حواسش به این نگرانیها هست و تغییراتش را آهسته و با کمترین آسیبها در تیم ایجاد میکند.