//
کدخبر: ۵۳۸۲۰۳ //

ترانه‌هایی با طعم طنز و تأمل» | گفت‌وگو با رومینا ایران‌پناه آزاد، ترانه‌سرای نمایش «ریش فیدل، غبغب مرکل

رومینا ایران‌پناه آزاد در نمایش موزیکال «ریش فیدل، غبغب مرکل» با ترانه‌هایی چندلایه و طنزآمیز، جهان خاص امیرعلی نبویان را به زبان موسیقی ترجمه کرده است؛ ترانه‌هایی که هم روایتگرند و هم آینه‌ای از نیش‌خندهای اجتماعی این اثر.

ترانه‌هایی با طعم طنز و تأمل» | گفت‌وگو با رومینا ایران‌پناه آزاد، ترانه‌سرای نمایش «ریش فیدل، غبغب مرکل
به گزارش فرتاک نیوز،

در روزگاری که موسیقی و نمایش اغلب در مسیرهایی جداگانه حرکت می‌کنند، «ریش فیدل، غبغب مرکل» تلاشی است برای پیوند دوباره‌ی روایت، طنز و ترانه. این کمدی موزیکال به نویسندگی امیرعلی نبویان و کارگردانی شهاب‌الدین حسین‌پور، با زبان شوخ و چندلایه‌اش توانسته تماشاگر را هم به خنده وادارد و هم به فکر فروبرد. در میان عناصر متنوع این نمایش، ترانه‌ها نقشی کلیدی دارند؛ ترانه‌هایی که رومینا ایران‌پناه آزاد با ظرافت و نگاه انتقادی خود نوشته و به بخشی جدانشدنی از روایت صحنه بدل کرده است.

گفت‌وگو با رومینا ایران‌پناه آزاد؛ ترانه‌سرای نمایش «ریش فیدل، غبغب مرکل»

۱. نمایش «ریش فیدل، غبغب مرکل» یک کمدی موزیکال است. فکر می‌کنید ترانه‌ها و موسیقی تا چه اندازه به پیشبرد داستان و جنبه کمدی اثر کمک کرده‌اند؟

 دقیق نمی‌دانم «چقدر»، اما قطعاً وقتی اثری عنوان موزیکال را یدک می‌کشد، بخش بزرگی از بار روایت و فضاسازی بر دوش موسیقی و ترانه‌هاست.

۲. چالش اصلی شما در ترانه‌سرایی برای متنی که امیرعلی نبویان نوشته و لحن طنز خاصی دارد، چه بود؟ چطور لحن نمایشنامه را در ترانه‌ها حفظ کردید؟

 بزرگ‌ترین چالش من حفظ اصالت اثر بود. این‌که بخشی از یک قصه مشخص را تبدیل به ترانه کنی، طبق ملودی خاصی بنویسی، و در عین حال وزن و قافیه درست داشته باشی تا به روند داستان آسیبی نرسد، واقعاً کار ساده‌ای نیست.

البته به درخواست کارگردان، من و دراماتورژ اثر (جعفر غلامپور) تلاش کردیم فضای کلی کار را کمی مدرن‌تر کنیم.

۳. فرآیند همکاری شما با کارگردان (شهاب‌الدین حسین‌پور) و سرپرست گروه موسیقی (یاشار مؤمن‌زاده) برای رسیدن به ترانه‌های نهایی چگونه بود؟ آیا ابتدا موسیقی ساخته می‌شد یا ترانه؟

 موسیقیِ بخش‌هایی که ترانه دارند در واقع بر پایه ملودی‌های نوستالژیکی ساخته شده که سه چهار نسل با آن‌ها خاطره دارند. در جلسات مشترک، بسته به فضای هر بخش از نمایش تصمیم می‌گرفتیم از ملودی کدام آهنگ برای نوشتن ترانه استفاده کنیم.

۴. آیا ترانه‌ها برای شخصیت‌های خاصی نوشته شده‌اند؟ مثلاً در مورد شخصیت لولو، از زاویه دید متفاوتی نگاه کردید؟

 بهتر است بگویم برای موقعیت‌های خاص نوشته شده‌اند. هر ترانه بخشی از داستان را روایت می‌کند. البته در بخش‌هایی که خواننده سولو است، سعی کردم لحن هر کاراکتر را در نظر بگیرم؛ مثلاً لحن لولو کمی شیطون است، دیوونه مظلوم‌تر، مطرب دردمند، و ژیگول آشفته. این تفاوت‌ها را فقط وقتی بشنوید، متوجه می‌شوید.

۵. عنوان نمایش و خلاصه داستان فضای طنزآلود و کنایه‌آمیزی دارد. آیا در ترانه‌ها هم از اشارات سیاسی یا اجتماعی استفاده کرده‌اید؟

صددرصد! به‌نظرم یکی از رسالت‌های ترانه همین است. تمام تلاشم این بود که نوشته‌ها چندلایه باشند؛ طوری که بعضی از مخاطبان فقط لایه رویی را ببینند و بعضی دیگر لایه‌های زیرین را کشف کنند.

۶. در طول تمرین‌ها، آیا ترانه‌ها برای هماهنگی بیشتر با حرکات و اجرای بازیگران تغییر کردند؟ اجرای بازیگران تا چه حد بر شکل نهایی ترانه‌ها تأثیر داشت؟

 بله، کاملاً. اگر بگویم برای هر بخش حداقل دو بار ترانه نوشتم و رد شد، اغراق نکرده‌ام! هم آقای حسین‌پور و هم آقای غلامپور در این زمینه بسیار سخت‌گیر بودند. حتی پیش آمده برای تغییر یک کلمه، دو روز تمام بحث کنیم!

۷. کدام ترانه برای شما شخصاً جذاب‌تر بوده یا تأثیر بیشتری بر مخاطب گذاشته است؟

اولین ترانه نمایش، که مطرب (با بازی مهبد قناعت‌پیشه) آن را سولو می‌خواند. خیلی دوستش دارم؛ هنوز هم بعد از پنجاه اجرا با شنیدنش اشک در چشمانم جمع می‌شود. روزی که قرار بود آن را بنویسم، جعفر غلامپور گفت: «به قصه نمایش فکر نکن، حال و هوای خودت را بنویس.» نتیجه، ترانه‌ای شد که در پایانش می‌گوید:

«هیچ‌کسی نمی‌دونه تو دلم چه حالیه / شلوغه دور و برم، ولی پشتم خالیه.»

۸. شما در این نمایش علاوه بر ترانه‌سرایی، بازیگر و از اعضای گروه کارگردانی هم بودید. این تجربه چندگانه چه تأثیری بر ترانه‌سرایی شما داشت؟

سعی کردم هر سه وظیفه را جدا از هم و در بهترین حالت انجام دهم. واقعیت این است که بازیگریم تأثیری بر نوشتنم نداشت، بیشتر تلاش کردم حس صحنه و شخصیت‌ها را منتقل کنم.

۹. واکنش مخاطبان به ترانه‌های نمایش چطور بود؟ آیا بازخورد خاصی درباره طنز یا لحن ترانه‌ها داشتید؟

 خدا را شکر تا جایی که شنیده‌ام و خوانده‌ام، تقریباً همه مخاطبان ترانه‌ها را دوست داشتند.

۱۰. پس از تجربه موفق «ریش فیدل، غبغب مرکل»، آیا ترانه‌سرایی را به‌عنوان مسیر جدی و موازی با بازیگری ادامه خواهید داد؟

 قطعاً. بزرگ‌ترین لذت زندگی من نوشتن است. چند سالی است هنرجوی سیامک عباسی (خواننده، آهنگ‌ساز و ترانه‌سرا) هستم و تمام تلاشم این است که در آینده‌ای نه‌چندان دور بتوانم با تکیه بر آموزه‌هایم، ترانه‌های بیشتری برای مارکت موسیقی و نمایش‌های موزیکال بنویسم.

گفت و گو : سهیلا انصاری

آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۵۳۸۲۰۳ //
ارسال نظر