//
کدخبر: ۲۲۰۹۶۴ //

خانه‌ات را نخواهم ساخت

تحولات اقتصادی سال‎های اخیر، رکود بازار، تحریم‌ها و بالارفتن قیمت‎ها سبب شد خیلی از کسانی که در حوزه ساخت و ساز فعالیت می‎کردند سرمایه‎های خود را از دست بدهند. اما در این میان گروهی از بساز بفروش‎ها که کارشان ماهی گرفتن از آب گل ‌آلود بود، راه دیگری را در پیش گرفتند.

خانه‌ات را نخواهم ساخت

در دهه‎های اخیر با توجه به تغییراتی که در سبک زندگی مردم ایجاد شد بسیاری از مردم تصمیم گرفتند خانه‎های قدیمی خود را از نو بسازند.

 بدین شکل بود که صنفی به نام «بساز بفروش» در بازار مسکن ایجاد شد که کارش ساختن خانه‎های مردم در ازای سهیم شدن در ملکشان است.

تحولات اقتصادی سال‎های اخیر، رکود بازار، تحریم‌ها و بالارفتن قیمت‎ها سبب شد خیلی از کسانی که در حوزه ساخت و ساز فعالیت می‎کردند سرمایه‎های خود را از دست بدهند.

اما در این میان گروهی از بساز بفروش‎ها که کارشان ماهی گرفتن از آب گل ‌آلود بود، راه دیگری را در پیش گرفتند.

آنها با وعده نوسازی ملک با مالک قرارداد امضا می‎کنند و متعهد می‎شوند که در زمان مقرر، آپارتمان تازه را به مالکان تحویل بدهند، در حالی که از روز اول نیت‌شان ساختن نیست بلکه صرفاً قرار است ملک را تخریب کرده و سهم خود را از آپارتمان پیش‎فروش کنند.

 آنها با این ترفند سود کلانی به‌دست می‎آورند و با سوء‎استفاده از ناآگاهی مردم و ضعف قوانین حقوقی و نارسایی‌های قوه قضائیه در پیگیری ماجرا خیالشان راحت است که کسی نمی‎تواند از آنها بازخواست کند یا اموالی را که با کلاهبرداری به‌دست آورده‎اند پس بگیرد.

مالکان و خریداران هم بعد از مدت‎ها تلاش و پیگیری برای رسیدن به ملک خود سر دوراهی قرار می‎گیرند: یا باید سازنده را نادیده گرفته و خود شخصا اقدام به تکمیل آپارتمان کنند یا این‌که وارد فرآیند طولانی شکایت حقوقی شده و از قانون بخواهند حق آنها را از سازنده شیاد پس بگیرد.

نکته اول که در این ماجرا باید به آن توجه کرد این است که به‌نظر می‌رسد مسؤولان نسبت به شکل‎های مختلف کلاهبرداری در عرصه‌های مختلف بی‎تفاوت هستند و مردم را به درجه‎ای از استیصال می‎رسانند که ترجیح می‎دهند به جای پیگیری قانونی مطالبات خود، شخصاً با کلاهبردار کنار آمده و با دادن امتیازات فراوان و گذشتن از حقوق مادی و معنوی خود، به حداقل چیزی که می‎توانند از سازنده کلاهبردار پس بگیرند، بسنده کنند. چرا فرآیند رسیدگی قانونی به کلاهبرداری‎هایی از این قبیل آن‌قدر طولانی و پرهزینه است که افراد ترجیح می‎دهند برای آن‌که هر چه زودتر سقفی برای خود مهیا کنند به کلاهبردار باج بدهند؟

 آیا این حقیقت تلخ باعث نمی شود که کلاهبرداران وقیح‎تر شده و با جسارت بیشتری به شیادی خود ادامه دهند؟

نکته دوم ناآگاهی مردم از عبارات حقوقی است. کمتر پیش می‎آید که مردم در مورد قراردادهای مشارکت در ساخت یا حتی خرید و فروش ملک با یک وکیل مشورت کرده و نسبت به محتوای متن قرارداد مشارکت، اطلاعات کافی داشته باشند.

اعتمادی که مردم به بنگاه‎های مشاور املاک دارند باعث شده که به‌راحتی قراردادهای مشارکت را امضا کنند، بدون آن‌که واقعاً بدانند بندهای نوشته شده در قرارداد بعدها به چه صورت می‌تواند آنها را از رسیدن به حقوق مادی و معنوی‌شان بازدارد.

لذا ضرورت دارد قراردادهایی از این قبیل با حضور یک وکیل در بنگاه‎های مشاور املاک امضا شود و وکیل هر دو طرف را نسبت به آنچه متعهد می‎شوند آگاه کند.

نکته سوم ضعف قانون در پیگیری پرونده‎های حقوقی است. یک کلاهبردار با استفاده از این ضعف‌ها فرصت دارد سال‌ها به کلاهبرداری خود ادامه دهد، بدون آن‌که کسی بتواند برایش مشکلی ایجاد کند.

او می‎تواند در هیچ دادگاهی حاضر نشود، به رأی صادرشده اعتراض کند، وانمود کند که ورشکسته شده و از پرداخت دیون و خسارت‌ها شانه خالی کند و در نهایت با پولی که از جیب مردم به‎دست آورده، بدون هیچ مشکلی به زندگی خود ادامه بدهد.

این در حالی است که اگر ضعف قانون به او فرصت نمی‎داد تا با عدم حضور در دادگاه یا اعتراض به احکام عادلانه صادرشده و درخواست واخواهی حقوقی، فرآیند رسیدگی به پرونده را طولانی کند، هم کمتر کسی جرأت می‎کرد برای دزدیدن مال مردم نقشه بکشد و هم مردم به قانون اعتماد بیشتری داشتند و به جای باج دادن به کلاهبردار از قانون می‎خواستند او را مجازات کند.

 

 

آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۲۲۰۹۶۴ //
ارسال نظر
 
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان
اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان