حکایت مرد پارسا و زخم پلنگ
پارسایی را دیدم بر کنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارو حالش خوب نمیشد. مدتها در آن حال رنجور بود و دایم شکر خدای عزّوجل میگفت. پرسیدندش که شکر چه میگویی؟ گفت شکر آن که به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی.
گلستان سعدی
پارسایی را دیدم بر کنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارو حالش خوب نمیشد. مدتها در آن حال رنجور بود و دایم شکر خدای عزّوجل میگفت. پرسیدندش که شکر چه میگویی؟ گفت شکر آن که به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی.
گلستان سعدی