دوربین مدار بسته راز زن شوهر دار را فاش کرد
زن جوان با کار گذاشتن دوربین در تابلوی نقاشی از هوویش فیلمی تهیه کرد که باعث قتل او شد.
روز سوم اردیبهشتماه سال94 زنی افغان که بهشدت مصدوم شده و نیمهجان بود به بیمارستانی در جنوب تهران منتقل شد. در معاینه اولیه بهدرستی معلوم نبود چه بلایی بر سرش آمده با این حال شرایط وخیمی داشت و با مرگ دست و پنجه نرم میکرد. در این شرایط تلاش برای نجات او آغاز شد اما چند ساعت بعد بهدلیل شدت جراحات وارده جانش را از دست داد.
زن و مردی که متوفی را به بیمارستان منتقل کرده بودند از اقوام او بودند و وقتی از آنها تحقیق شد گفتند که شوهر زن جانباخته با وی درگیر شده و این بلا را بر سرش آورده است. به همین دلیل این موضوع به بازپرس جنایی پایتخت گزارش و به دستور او تحقیقات در اینباره آغاز شد.
از سویی وقتی مأموران به محل وقوع حادثه که خانهای در منطقه مولوی بود رفتند و به بررسی آنجا پرداختند معلوم شد که همسر مقتول او را با ضربات شیلنگ مصدوم کرده و باعث مرگش شده است. تحقیقات برای یافتن متهم فراری ادامه داشت تا اینکه او یکماه بعد نزد مأموران رفت و خودش را تسلیم کرد.
او در اعترافات اولیهاش گفت: من علاوه بر متوفی یک همسر صیغهای نیز دارم. او به من گفت که همسرم با پسر جوانی بهطور مخفیانه در ارتباط است و حتی فیلم آنها را به من نشان داد. من هم عصبانی شدم و با شیلنگ آنقدر همسرم را کتک زدم که از حال رفت. وقتی فهمیدم او فوت شده نزد یکی از اقوامم که در ساختمانی نیمهکاره کار میکرد رفتم و پیش او مخفی شدم. با تکمیل تحقیقات، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه فرستاده شد و متهم دیروز پای میز محاکمه ایستاد.
در جلسه محاکمه که دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محسن زالی بوئینی برگزار شد هرچند پدر و مادر مقتول برای دامادشان درخواست قصاص کردند اما نماینده دادستان بهعنوان ولی دم قهری 3فرزند صغیر مقتول برای آنها درخواست دیه کرد.
سپس متهم به دفاع از خودش پرداخت و گفت: من و همسرم زندگی خوبی داشتیم تا اینکه او یکی از دوستانش را معرفی کرد و گفت او قصد ازدواج دارد. من هم او را صیغه کردم. هر دو همسرم از زندگیشان راضی بودند و در 2خانه جداگانه زندگی میکردند تا اینکه روزی همسر صیغهایام گفت که همسر دائمم با پسری غریبه بهطور مخفیانه در ارتباط است.
وی ادامه داد: یک روز همسر دائمیام همراه با پسر غریبه به خانه همسر صیغهایام رفته بودند و او با کار گذاشتن دوربین در یک تابلوی نقاشی از آنها فیلمبرداری کرده بود. او این فیلم را نشانم داد و من هم عصبانی شدم و روز حادثه به جان همسرم افتادم. او را آنقدر با شیلنگ کتک زدم که از حال رفت و در نهایت فرار کردم.در پایان این جلسه قضات دادگاه برای تصمیمگیری وارد شور شدند و قرار است بهزودی رأی خود را اعلام کنند.