پرده برداری از یک رابطه خونین/ ارتباط بلاگر و دانشجو در یک پرونده قتل
جوان دانشجوی رشته مهندسی پزشکی که با همدستی بلاگر معروف شوهر او را به قتل رسانده بودند، جزئیات این جنایت را بیان کردند.
این حادثه هولناک و دلهرهآور بیست و پنجم اسفند ۱۴۰۱ هنگامی لو رفت که امدادگران آتشنشانی برای اطفای شعلههای آتشی که از یک منزل مسکونی در بولوار نبوت مشهد زبانه میکشید، دل به آتش زدند و در میان دودهای غلیظ و سیاه گم شدند. اما طولی نکشید که با فروکش کردن شعلههای سرکش جسد سوخته مردی جوان نمایان شد و بدین ترتیب صحنه ترسناک آتشسوزی به یک پرونده جنایی گره خورد.
دقایقی بعد، با گزارش کشف جسد سوخته به قاضی وقت ویژه قتل عمد مشهد، بلافاصله قاضی محمود عارفیراد به همراه گروه تخصصی کارآگاهان اداره جنایی آگاهی عازم محل آتشسوزی شد. مقام قضایی در همان بررسیهای مقدماتی بیدرنگ دستور بازداشت زن جوانی را صادر کرد که با خونسردی در حیاط منزل مسکونی ایستاده و منتظر نتیجه تحقیقات قضایی بود چراکه قاضی عارفیراد براساس تجربه ارزشمند قضایی خود بلافاصله متوجه آتشسوزی عمدی در پی ارتکاب جنایت شده بود.
این زن که خود را از بلاگرهای معروف فضای مجازی (اینستاگرام) معرفی میکرد، ابتدا به بیان قصهای ساختگی پرداخت و گفت: از مدتها قبل با شوهر ۳۲ سالهام اختلاف داشتیم. او مرا کتک میزد و در خانه حبس میکرد. وی ادامه داد: امروز هم بعد از یک مشاجره لفظی من برای درمان بیماری زنانه به مرکز درمانی رفتم که یکی از همسایگان با من تماس گرفت و از آتش گرفتن خانهام خبر داد. من هم وقتی به خانه رسیدم که آتشنشانان شعلههای آتش را خاموش کرده بودند. بنابراین احتمال میدهم که شوهرم به خاطر بیماری عصبی که داشت، خودش خانه را به آتش کشیده و خودسوزی کرده باشد.
با افشای اختلافات خانوادگی بین بلاگر معروف و همسرش، فرضیه جنایت عمدی قوت گرفت و خیلی زود زن جوان در میان سوالات تخصصی قاضی وقت شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد پرده از قتل شوهرش با همدستی یک جوان دانشجو برداشت.
او گفت: از حدود یک سال قبل با جوان ۲۴ سالهای که در رشته مهندسی پزشکی تحصیل میکند در فضای اینستاگرام آشنا شدم و با او به درددل پرداختم. خیلی زود این ارتباط مجازی رنگ عاطفی به خود گرفت و در نهایت مجبور شدیم شوهرم را به قتل برسانیم.
به دنبال اعترافات وی، بلافاصله کارآگاهان با دستورهای قاطع قضایی به ردزنی پسر متهم به قتل پرداختند و او را در بولوار وکیلآباد مشهد دستگیر کردند. با اعترافات تکاندهنده و صریح متهمان و تکمیل تحقیقات قضایی، این پرونده جنایی با توجه به اهمیت ویژه آن به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و زیر نظر قضات برجسته دادگاه مورد واکاوی دقیق قرار گرفت.
متهمان مذکور که در جلسات بازپرسی و بازسازی صحنه جنایت جزئیات و چگونگی قتل مرد ۳۲ ساله را تشریح کرده بودند، ابعاد دیگری از جنایت وحشتناک خود را در مرداب اینستاگرامی بازگو کردند.
«ع» (متهم به قتل) گفت: هنگام جستجو در شبکههای اجتماعی با دختر بلاگر آشنا شدم و با او ارتباط داشتم ولی نمیدانستم آن دختر هویت واقعی خود را در فضای مجازی پنهان کرده و متاهل است. من زمانی این موضوع را فهمیدم که دیگر دیر شده و به او دل بسته بودم، به گونهای که نمیتوانستم رهایش کنم. «ف» نیز مدام از اختلافات شدید با همسرش سخن می گفت تا اینکه بالاخره با پیشنهاد او تصمیم به قتل گرفتیم.
وی توضیح داد: ابتدا قصد داشتم شوهرش را با گاز «هلیوم» از میان بردارم تا کسی متوجه جنایت نشود. با طرح این نقشه، نیمهشب وارد منزل «ف» شدم و به طبقه دوم ساختمان رفتم، اما تلاشهایم برای اجرای این نقشه بیفایده بود چراکه انتشار گاز هلیوم در فضای خانه هیچ نتیجهای نداشت. این بود که با دستانم گلوی او را در همان رختخواب فشردم تا جان داد. بعد هم نقشه دیگری کشیدم تا جنایت را طوری صحنهسازی کنیم که مرگ شوهر «ف»خودسوزی جلوه کند. با این دسیسه مقداری بنزین از باک موتورسیکلت مرحوم بیرون کشیدم و خانه را به همراه جسد آتش زدم.
«ف» (بلاگرمعروف) نیز در روند تحقیقات و جلسه دادگاه که به ریاست قاضی حجتالاسلام و المسلمین محمدشجاع پور فدکی برگزار شد، درباره این ماجرای هولناک گفت: دیگر نمیتوانستم رفتارهای خشن همسرم را تحمل کنم و از سوی دیگر هم قصد ازدواج با «ع» را داشتم که در فضای مجازی با یکدیگر آشنا شده بودیم.
وی ادامه داد: طبق نقشه قتل، من تعدادی قرص خوابآور را پودر کردم و درون کپسولهای آنتیبیوتیک ریختم و آنها را به بهانه سرماخوردگی به همسرم خوراندم تا به خواب رفت. نیمهشب موضوع را به «ع» خبر دادم، اما وقتی قتل با گاز شیمیایی هلیوم نتیجه نداد، همسرم بیدار شد و با«ع» گلاویز شدند. من هم به کمک «ع» رفتم و دستها و پاهای شوهرم را گرفتم که «ع» هم با دستانش او را خفه کرد.
سپس نقشه دیگری کشیدیم که خانه را به همراه جسد آتش بزنیم. در نهایت ساعت ۷ صبح من دختر خردسالم را از طبقه پایین منزل برداشتم و به منزل پدرم بردم و به آنها گفتم برای درمان بیماری زنانه به بیمارستان امام حسین (ع) میروم. با این ترفند دوباره در حالی به خانهام بازگشتم که یک فندک هم در مسیر خریدم و بدین ترتیب «ع» خانه را آتش زد.
در حالی که هردو متهم ماجرای تلخ جنایت کثیف را با جزئیات آن بازگو کرده بودند، در آخرین جلسه رسیدگی، «ع» به تناقضگویی پرداخت و تلاش کرد اصل قتل را انکار کند.
وی در این جلسه محاکمه که مقابل قضات باتجربه جنایی قرار گرفته بود، در اظهاراتی متفاوت گفت: وقتی من به خانه «ف» رسیدم شوهرش غرق در خون و در طبقه بالا کف پذیرایی افتاده بود. به همین خاطر هم برای آنکه این ماجرا لو نرود اقدامات بعدی را انجام دادم و خانه را به آتش کشیدم.
این اظهارات در حالی برای قضات باتجربه دادگاه باورپذیر نبود که وی زوایای پنهان این جنایت تکاندهنده را بازگو کرده بود. «ع» در بخشی از اعترافاتش گفت: کپسول حاوی گاز هلیوم و قرصها را خودم خریدم و هنگام اجرای نقشه قتل پلاستیک را به سر شوهر «ف» کشیدم و سپس شیر گاز را باز کردم، اما همه اینها به دستور فردی به نام «محمد» بود که با او در فضای مجازی آشنا شدم و شیوه قتل با گاز هلیوم را پرسیدم.
به دنبال تناقضگویی متهم، قاضی شجاع پور فدکی از او پرسید آیا اقرارهای قبلی خودتان را قبول دارید که متهم پاسخ داد: من فقط خواستم به این خانم (ف) کمک کنم به همین دلیل هم به قتل اقرار کردم.
با پایان جلسات محاکمه، قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی وارد شور شدند تا حکم خود را درباره این جنایت کثیف و تأسفبار صادر کنند.