سرمایه مردم در بازار داغ سکه
سکهها و طلاهای زیر یک گرم، از سنجاق و پلاک نوزادی تا سکه سوتی، تبدیل به آخرین سنگر مردم برای حفظ ارزش پولشان شدهاند.
«اینها قبلا خرید نوزادی بود، الان خرید همه است.» این را یک طلافروش محلی در مورد سینی بزرگ پلاکهای 300 تا 600 سوتی میگوید. «فقط هم اینها نیست. پیرسینگ گوش و بینی، گوشواره، زیر یک گرم خیلی چیزهای متنوعی داریم؛ حتی سنجاق طلا. البته بیشتر مردم سکههای سوتی میبرند تا این چیزها را. سکههای سوتی قیمت مشخصی دارد، اجرت هم ندارد و تنها مالیات و رقم ناچیزی سود معامله به آنها اضافه میشود. برای همین بیشتر مردم ترجیح میدهند آنها را ببرند.»
این خلاصه کوتاهی از وضعیت بازار طلای محلی است. نه اینکه مردم دیگر توان خریدن چند گرم طلا، طلای تزیینی یا سکه و نیمسکه را نداشته باشند، این خریدها هم هنوز ادامه دارد، اما برای طلافروشیهای محلی داستان کمی متفاوت است. فروشندهای در جیحون میگوید: «روزها اغلب هیچ کس خرید نمیکند. بیشتر خرید و فروشها غروبها انجام میشود. خیلی از مردم دنبال طلای شکسته هستند. مردم دیگر حتی به خرید طلای مستعمل و دست دوم هم اعتقاد ندارند و میخواهند مستقیم طلای شکسته بخرند. آنجاهایی که بنیه مردم کم است و مردم طلا را برای پسانداز میخرند، بیشتر دنبال طلای شکسته هستند تا طلای کارکرده.»
طلافروشها میگویند حالا دیگر میتوان خریداران طلا را به چند قسمت تقسیم کرد؛ آنهایی که طلای آبشده میخرند، امیدوار هستند با همان سرمایه اندکی که دارند، کار کنند. کسانی که طلای شکسته میخرند، سرمایه کمتری دارند و میخواهند از افزایش تورم ضرر کمتر بکنند. کسانی که طلای دست دوم میخرند، معمولا برای استفاده میبرند اما چون فکر میکنند هزینههای خرید طلا زیاد است، ترجیح میدهند با قیمت اقتصادیتری بخرند. در نهایت کسانی هم هستند که طلای نو میخرند، ولی الان حتی آنها هم اول سینی طلاهای دست دوم را نگاه میکنند، بعد سراغ طلای نو میروند.
الان که قیمتها این طور به ساعت افزایش پیدا میکند، مردم از ترس اینکه همین که دارند را فردا نتوانند بخرند، همان ساعتی که پول به دستشان میرسد، میآیند و آن را به کالا تبدیل میکنند. وضعیتی که این طلافروش به آن اشاره میکند، وضعیتی است که در اقتصاد به آن «پول داغ داخلی» میگویند. شرایطی که رشد تورم چنان سریع و تغییر قیمتها چنان غیرقابل پیشبینی است که مردم در آن ترجیح میدهند پول را به صورت نقد نگه ندارند و به محض اینکه پولی به دست میآورند، آن را به کالا تبدیل کنند.
طبق گزارش بانک مرکزی، تورم در دوازده ماه گذشته بالای 35 درصد نوسان داشته است. در همین زمان، سود سپرده یکساله حدود 20 درصد و سود سپرده سهساله 22 تا 25 درصد تعیین شده که حدود 30 درصد کمتر از نرخ تورم است. همین مساله باعث میشود سپردن سرمایههای خرد به بانکها عملا از میان گزینههای موجود برای سرمایهگذاری خط بخورد. وقتی یک متر آپارتمان بیش از 10 برابر حداقل حقوق قیمت دارد، طبیعی است که سرمایههای اندک به سمت طلا حرکت کنند.
«فایزه» زن کارمند جوانی میگوید: «همین اسفند سال قبل با 30 درصد حقوقم هنوز میشد یک گرم طلای نو خرید؛ الان نهایتا بتوانم یک سکه سوتی یا یک تکه طلای شکسته بخرم. برای همین بلافاصله که پولی به دستم میآید، شده طلای نوزادی یا حتی سنجاق میخرم و یک گوشه میاندازم. این طوری احساس میکنم که کمی پسانداز کردهام.»
«زری» پرستاری با دو کودک خردسال میگوید: «از وقتی دو تا بچهمان به دنیا آمدهاند یک بار هم مسافرت نرفتهایم. اگر همین 300 سوت، 500 سوتها را هم نخریم، هیچ وقت نمیتوانیم از جایمان تکان بخوریم. اینکه هر روز نگاهت به قیمتها باشد یک طرف، اینکه از داشتن این دو زار طلا در خانه اضطراب داشته باشی، یک طرف دیگر. این شده است روزگار جوانی ما.»