سعید پیردوست؛ پیشکسوت خندهها در بستر بیماری و بیمهری دوستان
بازیگر محبوبی که سالها با نقشآفرینیهایش شادی را به خانههای مردم آورد، این روزها در تخت بیمارستان روزهای سختی را پشت سر میگذارد؛ اما تلختر از درد بیماری، بیتوجهی و غیبت دوستان و همکاران قدیمی است که زمانی در کنار او خاطرات ماندگار ساختند.
سعید پیردوست، نامی آشنا برای چند نسل از مخاطبان تلویزیون و سینما، این روزها بهجای صحنه و قاب تصویر، روی تخت بیمارستان روزگار میگذراند. خستگی سالها تلاش و هنرنمایی در چهره او موج میزند و بیماری، روزهای دشواری را برای این پیشکسوت رقم زده است.
با این حال، تلختر از رنج بیماری، بیمهری دوستان و همکاران قدیمی است. در حالیکه تنها سیاوش قاسمی برای دلجویی به کنارش آمده، چهرههایی همچون مهران مدیری، سیامک انصاری، جواد رضویان و رضا شفیعیجم که روزگاری همراه او لحظات بهیادماندنی برای مردم ساختند، تاکنون قدمی برای دیدار و حمایت برنداشتهاند.
این بیاعتنایی تنها یک غفلت ساده نیست؛ نشانهای است از فراموشی پیشکسوتانی که سالها برای لبخند و شادی مردم تلاش کردند و حالا در روزهای بیماری در تنهایی رها شدهاند. آیا رفاقت و همدلی فقط در روزهای شهرت معنا دارد؟ آیا نبودن دوستان قدیمی کنار تخت یک هنرمند پیشکسوت، زخمی بر وجدان جمعی ما نیست؟
تاریخ هنر ایران نهتنها نقشهای ماندگار سعید پیردوست، بلکه رفتار امروز همکارانش را نیز ثبت خواهد کرد. فردا، پرسشی سنگین پیش روی ما خواهد بود: در روزهای سخت، چه کسی ماند و چه کسی پشت کرد؟
اکنون، پیردوست بیش از هر زمان دیگری نه شهرت میخواهد و نه تشویق؛ تنها نیازمند اندکی محبت و حضور دوستانی است که روزی در یک صحنه کنار هم میدرخشیدند.