مدیران رانتی و هزینههای پنهان اشتباهاتشان/ضرورت برخورد جدی با سوءمدیریتها
وقتی صندلیهای مدیریتی به جای شایستگی با رابطه و رانت تقسیم میشود، نتیجه چیزی جز تصمیمات فاجعهبار نیست. سوءمدیریت نهتنها منابع مالی را میسوزاند بلکه اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی را نیز نابود میکند.
نادر دارستانی؛ وقتی از فساد حرف میزنیم، اغلب ذهنها به سمت رشوه، اختلاس و رانت میرود؛ اما واقعیت این است که سوءمدیریت – حتی اگر بدون نیت سوءاستفاده مالی باشد – میتواند هزینههای سنگینتری به کشور تحمیل کند. مدیرانی که بدون تخصص، تجربه و شناخت کافی از حوزهی کاری خود در جایگاههای کلیدی قرار میگیرند، با تصمیمات اشتباه خود موجب هدررفت منابع، توقف پروژهها، نارضایتی عمومی و عقبماندگی توسعهای میشوند. بنابراین، لازم است همانطور که با فساد برخورد میشود، برای پیشگیری و اصلاح سوءمدیریت نیز راهکارهای قانونی، نظارتی و آموزشی در نظر گرفته شود.
سوءمدیریت؛ آفت خاموش توسعه
سوءمدیریت برخلاف فساد که آثار سریع و مشهود دارد، پدیدهای خزنده و تدریجی است. تصمیمات غلط ممکن است در کوتاهمدت قابل مشاهده نباشد، اما در میانمدت و بلندمدت باعث نابودی زیرساختها، هدررفت سرمایهگذاریها و از دست رفتن فرصتهای ملی میشود. بهطور مثال، یک پروژه ملی که به دلیل انتخاب پیمانکار ناکارآمد یا برآوردهای اشتباه مدیریتی چند سال به تعویق میافتد، میلیاردها تومان زیان پنهان به کشور تحمیل میکند.
هزینههای انسانی و اجتماعی
تصمیمهای اشتباه مدیریتی تنها خسارت مالی ندارند، بلکه هزینههای انسانی نیز بهدنبال دارند. بیکاری ناشی از تعطیلی کارگاهها، کاهش تولید، مهاجرت نخبگان و سرخوردگی کارکنان از جمله پیامدهای مستقیم سوءمدیریت است. این موارد باعث از بین رفتن سرمایه اجتماعی میشود و اعتماد عمومی به نظام تصمیمگیری را تضعیف میکند.
نقش انتصابهای رانتی
یکی از عوامل اصلی بروز سوءمدیریت، انتصابهای رانتی و غیرتخصصی است. زمانی که جایگاه مدیریتی براساس روابط شخصی، سیاسی یا قومی واگذار میشود و نه براساس شایستگی و کارنامه حرفهای، احتمال بروز خطاهای فاجعهبار در تصمیمگیریها افزایش مییابد. چنین مدیرانی معمولاً از دانش روز حوزهی خود بیخبرند و تصمیماتی اتخاذ میکنند که نهتنها مشکلات را حل نمیکند بلکه آنها را پیچیدهتر میسازد.
مقایسه با فساد مالی
اگرچه فساد مالی ضربه مستقیم به بیتالمال است، اما سوءمدیریت میتواند همان منابع را به صورت گستردهتر نابود کند. در برخی موارد، حتی پروژههای عظیم ملی با بودجههای کلان به دلیل مدیریت ضعیف ناکام میمانند و این زیان به مراتب از یک پرونده اختلاس سنگینتر است.
ضرورت نهادهای نظارتی قوی
برای مقابله با سوءمدیریت، وجود نهادهای نظارتی فعال و مستقل ضروری است. این نهادها باید نهتنها فساد مالی را پیگیری کنند بلکه توانایی رصد تصمیمات اشتباه و پیشگیری از خسارات مدیریتی را داشته باشند. گزارشهای ارزیابی عملکرد دورهای و شفافسازی عمومی میتواند مدیران را پاسخگو نگه دارد.
آموزش و توانمندسازی مدیران
راهکار مقابله با سوءمدیریت صرفاً عزل مدیران نیست؛ بلکه باید زمینه آموزش و ارتقای مهارتهای مدیریتی فراهم شود. بسیاری از مدیران در سیستم اداری کشور فاقد آموزشهای بهروز در حوزههایی چون مدیریت منابع انسانی، مالی و استراتژیک هستند و نیازمند بازآموزی مداوماند.
اهمیت پاسخگویی و شفافیت
یکی از عوامل تداوم سوءمدیریت، نبود فرهنگ پاسخگویی است. مدیران باید ملزم باشند در برابر تصمیمات خود پاسخگو باشند و در صورت اشتباه، تبعات آن را بپذیرند. شفافیت عملکرد و انتشار عمومی گزارشها میتواند به ایجاد این فرهنگ کمک کند.
تعادل در برخورد با مدیران
البته باید مراقب بود برخورد با سوءمدیریت به شکلی نباشد که مدیران از ترس عواقب تصمیمگیری، ریسکپذیری خود را از دست بدهند. برخوردها باید عادلانه، متناسب و بر اساس معیارهای حرفهای باشد تا مدیران جسارت اتخاذ تصمیمهای خلاقانه و کارآمد را داشته باشند.
ضرورت اصلاح ساختارهای انتخاب مدیر
در نهایت، تا زمانی که فرآیند انتخاب و انتصاب مدیران اصلاح نشود، مشکل سوءمدیریت تکرار خواهد شد. شایستهسالاری، آزمونهای تخصصی، بررسی سوابق مدیریتی و پایبندی به اصول حرفهای باید معیار اصلی انتصابها باشد تا مدیران توانمند و کارآزموده در رأس امور قرار گیرند.