حکم سنگین مجازات شوهر و پسرخاله شوهر صادر شد
صفر تا صد پرونده قتل ناجوانمردانه خانم فیملبرداری مجالس عروسی در مشهد
قتل جنجالی «حدیث اسلامی» فیلمبردار ۲۶ ساله مشهدی به دست همسرش مسعود و پسرخالهاش پس از دو سال با صدور حکم قصاص و حبس سنگین، همچنان در انتظار تأیید دیوان عالی کشور است.
دو سال پیش، قتل « حدیث اسلامی » فیلمبردار 26 ساله مشهدی با شلیک گلوله و دسیسه همسرش «مسعود» و همدستی پسرخالهاش، به یکی از جنجالیترین پروندههای جنایی خراسان رضوی تبدیل شد. اکنون، حکم قصاص برای مسعود و 25 سال حبس برای پسرخالهاش صادر شده اما اجرای آن در انتظار تأیید دیوان عالی کشور است.
در این پرونده، تناقضهای رفتاری همسر حدیث، راز لپتاپ ناپدید شده و ماجرای قولنامه باغ، گرههای اصلی معما بودند. در گفتوگویی مفصل، مادر حدیث از روزهای پرالتهاب بیخبری، لحظههای شک، و کابوسهای تمامنشدنی خود میگوید.
نحوه آشنایی حدیث با شوهر قاتلش
مادر مقتوله می گوید:« حدیث فیلمبردار و عکاس مجالس عروسی بود. چهارسال پیش در یک مجلس عروسی و از طریق زن برادر دامادم با او آشنا شد.
14 روز بیخبری و انتظار مرگبار
مادر حدیث با صدایی بغضآلود میگوید: «14 روز تمام از دخترم خبری نبود. در این مدت، مسعود کنارم بود، گریه میکرد و وانمود میکرد که دنبال حدیث میگردد. اما من از همان لحظههای اول به او شک کردم. شب حادثه حدیث با من تماس گرفت، گفت شام برداشته و راهی باغ است. عکس هم فرستاد. قرار بود ده دقیقه بعد برسد، اما دیگر هیچوقت جواب تلفنهایم را نداد.»
او ادامه میدهد: «وقتی به مسعود زنگ زدم، گفت: شاید تصادف کرده یا خفتگیرها او را دزدیدهاند. همان موقع فهمیدم پای خودش در ماجراست. اما تا پیدا شدن جسد حدیث، مجبور بودم وانمود کنم چیزی نمیدانم.»
راز قولنامه و نقشه قتل
به گفته مادر، ماجرا از همان قولنامه باغ آغاز شد: «مسعود اصرار داشت قولنامه باغ را از من بگیرد تا برای یک وام میلیاردی استفاده کند. من قبول نکردم. حدیث هم میگفت: مامان، مسعود دنبال قولنامه است. همان موقعها دخترم فهمیده بود شوهرش کارهای پنهانی و خلاف دارد. حتی به من گفته بود در خانه اسلحه دیده است.»
مادر حدیث میافزاید: «بعدها فهمیدیم همان زمانی که من شمال بودم، مسعود با کلید حدیث وارد خانه من شده و قولنامه را برداشته بود. اعتراف کردهاند که سه بار برای کشتن حدیث نقشه کشیدهاند تا بالاخره موفق شدند.»
لو رفتن مسعود
از مادر میپرسم چه چیزی باعث شد پای مسعود لو برود؟ جواب میدهد: «دوست حدیث همان شب با او تلفنی صحبت میکرد. شنیده بود که حدیث به مسعود گفت: عشقم، درو باز کن. این مکالمه ثابت کرد حدیث همان شب به باغ رفته و مسعود هم آنجا بوده. در حالیکه او انکار میکرد. همین تناقض کافی بود تا آگاهی او را بازداشت کند.»
به گفته او، «مسعود ابتدا انکار کرد اما بعد گفت پسرخالهاش ماشه را کشیده و خودش فقط نقشه را کشیده است.»
انگیزه قتل؛ ترس از فاششدن رازها
مادر حدیث باور دارد انگیزه اصلی قتل تنها باغ نبوده: «حدیث همهچیز داشت؛ ماشین، طلا و وسایل فیلمبرداری. اما دلیل اصلی این بود که از کارهای خلاف مسعود سر درآورده بود. خودش به من گفته بود: مامان اینها اسلحه دارند، کارهای غیرقانونی میکنند. حتی گریه میکرد و میگفت از ازدواج با او پشیمانم. مسعود میترسید حدیث او را لو بدهد. برای همین نقشه قتل کشید.»
راز لپتاپ گمشده
مادر حدیث با حسرت میگوید: «همه مدارک در لپتاپ حدیث بود. دخترم از مسعود عکس گرفته بود، حتی از اسلحه. همان روزهای اول داد زدم گفتم لپتاپ حدیث را پیدا کنید. اما مسعود و خانوادهاش آن را سر به نیست کردند. حتی آمدند دم در و گفتند توی لپتاپ عکس خصوصی هست، آبرو میرود. میخواستند مرا بترسانند تا دنبال لپتاپ نروم. همان موقع فهمیدم همهچیز در آن بوده.»
انتظار برای عدالت
او با چشمانی اشکبار ادامه میدهد: «دخترم را با نقشه کشتند، در حالیکه ۲۰ روز بعد قرار بود عروسی بگیریم. حالا هم مسعود آزادانه در شهر میچرخد و من هر روز سر مزار حدیث میروم. تنها خواستهام اجرای سریع حکم است. نه باغ برایم مهم است، نه طلا. فقط میخواهم قاتل قصاص شود تا روح حدیث آرام بگیرد.»