//
کد خبر: 528281

اهدای کلیه به رئیس به قیمت اخراج: فداکاری که به کابوس تبدیل شد

فداکاری‌ای که باید ستایش می‌شد، به کابوسی در محل کار تبدیل شد

تصور کنید در محل کار، رئیس‌تان به شدت بیمار است و تنها راه نجاتش، پیوند کلیه است. در چنین شرایطی اگر شما داوطلب اهدای کلیه شوید، همه انتظار دارند این عمل را نشانه‌ای از انسانیت و همدلی بدانند. اما در نیویورک زنی به نام دبورا استیونز، پس از آنکه برای نجات جان رئیسش وارد عمل شد، با سرنوشتی عجیب و تلخ روبه‌رو شد. او با از خودگذشتگی وارد زنجیره اهدای کلیه شد تا رئیسش بتواند سریع‌تر کلیه مناسب دریافت کند. عمل جراحی انجام شد، او بخشی از بدن خود را داد و حدود یک ماه بعد با مشکلات جسمی و روانی به کار بازگشت. اما به جای قدردانی، با بی‌مهری و سرانجام اخراج مواجه شد. این داستان، پرسش‌های مهمی را درباره اخلاق کاری، حقوق کارمندان و مرز میان فداکاری شخصی و عدالت سازمانی ایجاد می‌کند.

شروع یک فداکاری

دبورا استیونز کارمند یک گروه نمایندگی خودرو در نیویورک بود. وقتی فهمید رئیسش -ژاکلین بروشیا- نیاز فوری به کلیه دارد، تصمیم گرفت کلیه خود را اهدا کند. او وارد یک زنجیره پیوند شد، به این معنا که کلیه او مستقیم به رئیس نرسید، اما با اهدای آن به فردی دیگر، زمینه فراهم شد تا کلیه‌ای سازگارتر برای رئیسش مهیا شود. این کار یک ازخودگذشتگی بزرگ بود که نه‌تنها زندگی انسانی دیگر را نجات داد، بلکه به صورت غیرمستقیم مسیر درمان مدیرش را هموار کرد.

پس از جراحی در تابستان، استیونز دوران نقاهت دشواری داشت. او با آسیب عصبی در پا، مشکلات گوارشی و فشارهای روانی دست و پنجه نرم می‌کرد. با این حال تصمیم گرفت به محل کار بازگردد تا نشان دهد تعهدش به شغل و سازمان همچنان برقرار است. اما آنچه انتظارش را می‌کشید، چیزی جز تحسین و حمایت نبود.

بازگشت به کار و آغاز تلخی ماجرا

وقتی دبورا استیونز بعد از جراحی دوباره به محل کارش برگشت، انتظار داشت با محیطی دوستانه و حمایتگر مواجه شود. اما واقعیت کاملاً برعکس بود. رئیس او که حالا با کلیه‌ای جدید و سلامتی نسبی زندگی می‌کرد، نه‌تنها قدردان فداکاری او نشد بلکه رفتارش سرد، کوتاه و گاه تحقیرآمیز شد. استیونز می‌گفت که برای گرفتن مرخصی‌های درمانی مورد سرزنش قرار می‌گرفت و حتی وقتی از منابع انسانی خواستار حمایت شد، با واکنش‌های نامطلوب مواجه شد.

کمی بعد، او به دفتر کاری کم‌اهمیت‌تر منتقل شد؛ اقدامی که خودش آن را نوعی تنبیه می‌دانست. تمام این اتفاق‌ها فشار روانی و جسمی ناشی از عمل را برایش دوچندان کرد. او نه‌تنها بخشی از بدنش را بخشیده بود، بلکه حس می‌کرد احترام و جایگاه شغلی‌اش هم از بین رفته است.

در نهایت، در آوریل همان سال، شرکت او را به بهانه «عملکرد ضعیف» اخراج کرد. اما استیونز معتقد بود این اخراج ریشه در تبعیض و رفتار تلافی‌جویانه دارد، نه عملکرد کاری. او به سرعت پرونده‌ای علیه شرکت و مدیرش تنظیم کرد و شکایت را به نهادهای حقوقی ارجاع داد.

مسیر شکایت و واکنش شرکت

پس از اخراج، دبورا استیونز پرونده‌ای را در «اداره حقوق بشر ایالت نیویورک» ثبت کرد. این مرحله پیش‌نیازی بود تا بتواند در سطح فدرال نیز شکایت خود را مطرح کند. در شکایت، او تأکید داشت که اخراجش به‌خاطر مشکلات جسمی و روانی پس از اهدای کلیه و همچنین رفتار تلافی‌جویانه رئیس بوده است. به بیان ساده‌تر، استیونز مدعی شد به‌جای قدردانی، بابت فداکاری‌اش مجازات شده است.

شرکت «Atlantic Automotive Group» که او در آن کار می‌کرد، همه اتهام‌ها را رد کرد. در بیانیه‌ای رسمی، مدیران اعلام کردند که «این کارمند از عمل سخاوتمندانه خود برای طرح ادعایی بی‌اساس استفاده کرده است» و مدعی شدند که همیشه با او «منصفانه و شرافتمندانه» رفتار شده است. با این حال، واکنش سرد و دفاعیه شرکت باعث شد توجه رسانه‌ها بیش از پیش به ماجرا جلب شود. بسیاری از مردم این اتفاق را نمونه‌ای روشن از سوءاستفاده ساختاری در محیط کار دانستند.

در سال‌های بعد، شکایت فدرال نیز مطرح شد و پرونده مدت‌ها ادامه یافت. سرانجام چند سال بعد، این پرونده بدون رسیدن به دادگاه علنی، با یک سازش محرمانه پایان یافت. جزئیات این توافق هیچ‌گاه افشا نشد، اما آنچه باقی ماند تصویری بود از برخوردی غیرمنتظره با یک فداکاری انسانی.

خلاصه

داستان دبورا استیونز نشان داد که حتی بزرگ‌ترین فداکاری‌ها هم تضمینی برای قدردانی در محیط کار نیستند. او کلیه‌اش را اهدا کرد تا رئیسش درمان شود، اما پس از بازگشت با بی‌اعتنایی و اخراج مواجه شد. شکایت‌های حقوقی و رسانه‌ای این ماجرا را برجسته کردند، هرچند نتیجه نهایی در سکوت حل‌وفصل شد. این پرونده مثالی روشن از پیوند میان اخلاق، حقوق کار و آسیب‌پذیری کارمندان است.

سؤالات رایج (FAQ)

۱. آیا دبورا استیونز کلیه‌اش را مستقیماً به رئیسش اهدا کرد؟
خیر، او در یک زنجیره پیوند کلیه شرکت کرد؛ یعنی کلیه‌اش به فردی دیگر رسید و در عوض کلیه سازگارتر برای رئیس فراهم شد.

۲. دلیل رسمی اخراج او چه بود؟
شرکت مدعی شد به دلیل «عملکرد ضعیف» اخراج شده است، اما او این دلیل را پوششی برای تبعیض و رفتار تلافی‌جویانه می‌دانست.

۳. وضعیت سلامتی استیونز بعد از عمل چگونه بود؟
او با مشکلاتی مانند آسیب عصبی پا، اختلالات گوارشی و فشارهای روانی مواجه شد، که بازگشت به کار را دشوار کرد.

۴. سرانجام پرونده چه شد؟
پرونده پس از شکایت‌های ایالتی و فدرال با یک سازش محرمانه پایان یافت و جزئیات آن افشا نشد.

۵. واکنش افکار عمومی چه بود؟
بسیاری از مردم این ماجرا را بی‌انصافی آشکار دانستند و رسانه‌ها آن را نمونه‌ای هشداردهنده از ضعف اخلاق کاری معرفی کردند.