حقالتدریس؛ نامی پررنگ، حقی کمرنگ
وعدهها تکراری شدهاند. نشستها، بخشنامهها، پیگیریها... همه پشت در بستهای ایستادهاند که کلیدش را کسی جدی در دست نمیگیرد.
دنیا عباسی؛ معلمان حقالتدریس، با جان و دل، کلاسهای درس را زنده نگه داشتهاند. بیقرارداد، بیامنیت شغلی، بیحقوق تابستان، و گاه حتی بیبیمه! در حالی که ستونهای نظام آموزشی بر دوش همین معلمان خمیده، اما مقاوم، ایستاده، هنوز وعدهها از واقعیتها پیشی میگیرند و مصوبات، یا به مرحلهی اجرا نمیرسند یا در راهروهای پیچدرپیچ اداری، گم میشوند.
چرا با معلمی که سالها در کنار دانشآموز ایستاده، همچون نیروی موقت و قابلحذف برخورد میشود؟ مگر بار آموزش کماهمیت است؟ مگر فرزندان این سرزمین کمارزشاند که باید آموزششان را معلمان بیثبات برعهده بگیرند؟
وعدهها تکراری شدهاند. نشستها، بخشنامهها، پیگیریها... همه پشت در بستهای ایستادهاند که کلیدش را کسی جدی در دست نمیگیرد. هر تابستان، کابوس «بیحقوقی» و «بیبیمگی» بازمیگردد، در حالی که حتی حداقلهای یک نیروی شاغل نیز برای این معلمان فراهم نیست.
وقت آن رسیده که صدای حقالتدریس، نه بهعنوان نیروی موقت، بلکه بهعنوان معلمی همسنگ با سایر همکاران شنیده شود. آینده آموزش کشور، به رسمیت شناختن این تلاشهاست؛ نه وعدههای بیسرانجام.