چشم انتظاری 5 ساله مادر ملیکا مصطفوی گمشده شیراز / از مرگ مظنون اصلی در زندان تا فروش انگشتر توسط سرایدار مدرسه + عکس
خیلی سخته… خیلی سخته وقتی یه مادر با هزار امید و عشق، بچهشو با خون دل بزرگ میکنه، بعد یکی از خدا بیخبر بیاد و ببره. یکی که نه تو دلش رحم بوده، نه تو چشماش انسانیت. نه من به کسی بدی کردم، نه دختر نازنینم. هیچوقت دل کسی رو نشکستم، صدای گریه کسی رو درنیاوردم… چرا باید آتش بندازن وسط سینم؟ چرا باید بچهمو ازم بگیرن؟ دختر من، چه گناهی کرده بود؟" این ها صحبت های مادری بود که 5 سال است از دخترش بی خبر است.
چند روز پیش خانم جوانی با صدای بغض کرده با من تماس گرفت و برای یافتن گمشده اش کمک خواست: پنج سال است از دخترم هیچ خبری ندارم. پنج سال است که گریه شده سهم شبهایم، آه شده نان سفرهام. پنج ساله است که هیچ تولدی برایم تولد نیست، هیچ عید و مناسبتی برایم شادی نیست، هیچ فردایی دلانگیز نیست. از ۲۵ تیر ۱۴۰۰، ساعت حدود ۱۱ صبح، وقتی پاره تنم رفت سر کوچه و هیچوقت برنگشت.
دوربینها نشان میدهد که ملیکا، که در شیراز در محله شریف آباد زندگی می کرد، پس از بازگشت به کوچه، پلاستیک خرید در دست داشته اما هرگز به خانه نرسیده است. یک راه کوتاه، یک کوچه آشنا، یک روز عادی… اما برای خانواده آن ها شروع کابوسی بیپایان بود.
این مادر چشم انتظار با مشاهده تأخیر ملیکا، بلافاصله به پدرش اطلاع داد و او با موتورسیکلت به دنبال دخترشان رفت. با جستوجو در خرازی، سوپرمارکت، کوچهها و اطراف، هیچ خبری از ملیکا نبود. سپس گوشی دخترش خاموش شد و دیگر از او خبری نشد.
در همان شب با گریه و التماس به کلانتری مراجعه کردند. به آن ها گفته شد که باید ۱۰ روز صبر کنند، چرا که احتمال دارد دخترشان خودسرانه رفته باشد.
آن ها در ابتدا با خانواده خود به جستجوی ملیکا رفتند اما هیچ نشانهای یافت نشد. پرونده به آگاهی ارجاع و پس از پیگیری، به بازپرسی شعبه ۸ منتقل شد.
بررسی دوربینها نشان داد ملیکا پس از بازگشت به کوچه، به سمت مدرسه رفته اما در جلوی مدرسه دوربین وجود نداشت و در همان نقطه گوشی او خاموش شده بود.
مشکوکترین فرد سرایدار مدرسه بود که از ابتدا رفتوآمد و پرسوجو درباره ملیکا داشت. تحقیقات پلیس نشان داد که این فرد مشکلات اخلاقی داشته و برادرش سابقه آدمربایی دارد.
پرینت تماسهای او نشان داد که در شب ناپدید شدن جگرگوشه اش با ۲۵ نفر تماس گرفته و در نهایت با خودرو پژو ۴۰۵ به طلافروشی رفته و انگشتری را فروخته است.
سرایدار در ابتدا هرگونه دخالت را انکار کرد اما شواهد از جمله خاموشی گوشی، تماسها، انگشتر و مسیر حرکت ملیکا، نشان از وقوع حادثهای ناگوار داشت.
متأسفانه سرایدار مدرسه پس از مدتی در زندان فوت کرد و همسرش هم با آن ها همکاری نکرد و آن پیرمرد پر حاشیه هر چه می دانست با خودش برد.
مادر چشم انتظار در ادامه گفت: " پنج ساله گذشته. ملیکای من امسال 16 ساله شد. پنج ساله که هیچ خبری ازش ندارم. هر شب به عکسش نگاه میکنم، هر شب باهاش حرف میزنم. هر شب صداش میزنم:
«مامان ملیکا کجایی؟ کی بردت؟ چی سرت اومده عزیز دل مامان؟»
بدون تو میمیرم ملیکا… بیا… دلم برات تنگ شده یه ذره. مامان منتظرته."
کسانی که از سرگذشت ملیکا مصطفوی اطلاع دارند، می توانند با شماره 23051456-021 تماس بگیرند.