//
کد خبر: 443370

اختلاف بر سر مهمانی، منجر به طلاق شد

مرد جوانی که اهل مهمانی نبود، در نهایت زندگی مشترکش به دادگاه خانواده کشیده شد.

همسر این مرد که از رفتار و اخلاق شوهرش شاکی بود، وقتی دید که او حاضر نیست حتی در مهمانی خانوادگی هم شرکت کند، تصمیم گرفت پس از گذشت یک سال به زندگی مشترکش برای همیشه پایان دهد.

این زن وقتی هفته گذشته در مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی‌اش گفت: یک سال است که با منصور ازدواج کرده‌ام. وقتی با آشناشدم به من گفت که پسری منزوی است وخیلی دوست ندارد که در جمع ظاهر شود. می‌گفت از مهمانی و دورهمی خوشش نمی‌آید. من هم تصور نمی‌کردم که او در این حد باشد. با خودم گفتم احتمالا خیلی اهل مهمانی‌های بزرگ و پارتی نیست. چون خودم هم اهل مهمانی‌های بزرگ نبودم، برای همین اعتراضی نکردم. اتفاقا استقبال هم کردم و گفتم که من هم مثل خودت هستم. ولی تازه بعد از این‌که زندگی مشترک‌مان آغاز شد، متوجه رفتار بیمارگونه‌اش شدم.

منصور در هیچ جمعی حاضر نمی‌شد؛ حتی در جمع‌های خانوادگی! خیلی تعجب کردم. حتی به خانه مادرم هم نمی‌آمد. یا مثلا در جمع‌های خانوادگی خودشان هم حاضر نمی‌شد. می‌گفت وقتی پدر و مادرم یا پدر و مادر خودش در خانه تنها هستند، به آنجا برویم و سری به آنها بزنیم. بارها خواهرها و برادرهای من یا خودش دور هم جمع شده‌اند، ولی منصور به هیچ وجه حاضر نشد که بیاید. چندین بار خودم به تنهایی رفتم. ولی دیگر خجالت می‌کشیدم . نمی‌دانستم به بقیه چه بگویم؛ این‌که شوهرم دوست ندارد شماها را ببیند یا در جمع‌تان حاضر شود. سر این موضوع خیلی با او جروبحث و دعوا کردم ولی فایده‌ای نداشت. منصور حتی یک بار هم به خاطر من حاضر نشد به مهمانی خانوادگی بیاید، چه برسد در جمع‌های دوستانه؛ سعی کردم این موضوع را تحمل‌کنم، ولی دیگر نتوانستم. در یک سال فقط عذاب کشیدم و بارها سر همین مساله جلوی بقیه آبرویم رفت. منصور ارزشی برایم قائل نیست‌ وگرنه به خاطر من هم که شده کمی کوتاه می‌آمد و حداقل برای دلخوشی در یک مهمانی شرکت می‌کرد.

حالا که او تا این اندازه نسبت به من بی‌تفاوت است، من هم دیگر نمی‌خواهم او را ببینم و به زندگی مشترک‌مان ادامه دهم. در ادامه، شوهر این زن نیز به قاضی‌گفت: آقای قاضی من از همان روزهای اول آشنایی‌مان این موضوع را به همسرم گفتم. ولی تصور می‌کرده که شوخی می‌کنم یا چیز زیاد مهمی نیست، در صورتی‌که به او بسیار تاکید کردم من اهل هیچ مهمانی یا دورهمی نیستم. در جمع راحت نیستم. دوست دارم بیشتر اوقات در خانه بمانم. اگر هم جایی بروم نباید تعداد زیادی مهمان حضور داشته باشد.

او هم گفت که خودش هم اهل مهمانی نیست و دوست دارد همیشه هرجا می‌رویم خلوت باشد. ولی بعد از ازدواج متوجه شدم که حرف‌هایش با رفتارش فرق داشته است. او مرتب از من می‌خواهد به مهمانی برویم. خانواده خودش و من پر‌جمعیت هستند. او هم از من می‌خواهد وقتی همه دور هم جمع شدند ما هم در جمع‌شان حاضر شویم، در صورتی‌که من از همان ابتدا به او گفته بودم اهل هیچ مهمانی نیستم. در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.