//
کد خبر: 369667

راهکار امام عسکری(ع) برای مقابله با ناهنجاری‌های اجتماعی

حجت‌الاسلام محمد عابدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، گفت: سکوت در برابر ناهنجاری‌ها و گناهان اخلاقی و اجتماعی نه تنها موجب رضایت گناهکاران و مجرمان به وضع موجود نمی‌شود بلکه آنان را بر پیشروی به سمت داشته‌ها و تهدید و تجاوز به منافع و اعتقادات دینداران تشجیع می‌کند.

امام حسن عسکری(ع) در روز جمعه ۸ ربیع‌الثانی سال ۲۳۲ ق در مدینه متولد شد و مدت ۲۳ سال از عمر شریفش در دوران پدرش حضرت امام هادی(ع) سپری شد و شش سال هم پرچم امامت را به دوش کشید. آن حضرت در دوره امامتش با معتز، مهتدی و معتمد عباسی معاصر بود و در جمعه هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ ق به شهادت رسید.

در مورد هر کدام از ائمه(ع) القابی وجود دارد که می‌تواند بیانگر پررنگ‌بودن بعدی از ابعاد شخصیتی ایشان باشد، در مورد امام عسکری(ع) چه القابی داریم و مفهوم آنها چیست؟

لقب‌ها پنجره‌ای به سوی کشف ابعاد شخصیتی ائمه(ع) هستند؛ ما در مورد هر یک از ائمه (علاوه بر لقب‌های مشترک) با القابی خاص روبرو هستیم که هر کدام گویای جنبه‌ای از شخصیت یا مرحله و موقعیتی از زندگی ایشان است. لقب‌های امام حسن بن علی بن محمد(ع) نیز همین‌طور است. مانند؛ عسکری، رفیق، زکی، فاضل، امین، میمون، نقی، طاهر، مؤمن بالله، صادق، صامت، امین علی سر الله، علام، ولی‌الله، سراج اهل الجنة، خزانة الوصیین، مضی، شافی، مرضی، خالص، خاص، تقی، شفیع، سخی، موفی و مستودع، ناطق عن‌الله، مرشد الی‌الله، هادی و مهتدی.

برای مثال لقب عسکری به مناسبت محدودیت‌ها و تبعید و حصر خانگی حضرت، یا تقی که به خاطر نمونه و الگو بودن در تقوا و پرهیزگاری در زمانه خویش به ایشان داده شده است. بنابر این القاب هر امام راهی مهم برای ورود به شخصیت اخلاقی، سیاسی، اجتماعی آن حضرت است و می‌توان با پیگیری آنها به ابعادی از شخصیت ایشان که تاکنون کمتر مورد توجه بوده است، دست یافت.

ویژگی مهم دوره امام عسکری(ع) شدت اختناق حاکم بر جامعه اسلامی است تا جایی که مثل دوران حضرت موسی، برای پیدا کردن فرزند امام عسکری، خادمه حضرت را که گمان می‌بردند فرزندی از حضرت دارد به قاضی وقت سپردند تا بعد از وضع حمل، نوزاد را که امام بعدی خواهد بود به قتل برسانند. در چنین وضعیتی اقدام به ادای وظایف امامت و نیز هدایت و اصلاح امت، بسیار هول‌انگیز و خطرناک است از این رو امام از شیوه پنهان‌کاری استفاده می‌کرد تا جایی که گاه پیش می‌آمد که بعد از سالها مردم و خلفا متوجه می‌شدند گروه‌هایی از جامعه مانند مسیحیان و ...توسط حضرت در مسیر درست حیات قرار گرفته و هدایت شده‌اند.

حضرت در هیمن وضعیت سیاسی و اجتماعی به بازسازی روحی و اعتقادی شیعیان می‌پرداخت و حتی به مدیریت و رفع نواقص کار آنان توجه نشان می‌داد. در کتاب کافی از محمد بن ربیع نقل شده است که با یکی از ثنوی‌ها (دوگانه‌پرست‌ها؛ پرستش نور و ظلمت) در اهواز مناظره کردم و البته تا حدودی تحت تاثیر سخنان آن شخص قرار گرفتم. وقتی به «سر من رای» (سامرا) رفتم، به خانه احمد بن خصیب وارد شدم. آنجا نشسته بودم که امام ابومحمد(ع) را دیدم که از حضور در جمع مردم به خانه‌اش باز می‌گشت. وقتی به نزدیکی من رسید، نگاهی به من کرد و با انگشت سبابه‌اش اشاره فرمود: احد، احد، فرد.

امام حسن عسکری(ع) در قلمروهای متعدد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و .... به شیوه‌های گوناگون در تصحیح عقاید و هدایت امت و شیعیان می‌کوشید. عرصه ابراز و اظهار نظر و ارائه مطالب سیاسی و محتواهایی که حکومت با آنها فاصله‌بندی می‌کرد از جمله این قلمروها بود.

علامه مجلسی از ادریس بن زیاد نقل می‌کند؛ درباره آنان (ائمه) خیلی تندروی می‌کردم. روزی برای دیدار ابومحمد(ع) روانه سامرا شدم و از شدت خستگی بر پلکان حمامی به خواب رفتم، با ضربه عصای مخصوص ابومحمد(ع) بیدار شدم؛ ایشان را شناختم و بلند شدم. امام سوار بود و غلامان پیرامونش را گرفته بودند. احترام حضرت را به جای آوردم. فرمود: ای ادریس! «بل عباد مکرمون ...(انبیا،۲۶)؛ بلکه آنان (فرشتگان) بندگان گرامی داشته شده‌اند و در گفتار بر او سبقت نمی‌گیرند و به فرمان وی عمل می‌کنند» عرض کردم؛ مولای من، همین مطلب مرا بس است و تنها برای پرسیدن آن آمده بودم. منظور حضرت این بود که همانند امامان خود باید مسیر اعتدال را پیش بگیرید و تندروی را کنار بگذارید.

امروزه نظام اسلامی با امواج سهمگین شبهات رسانه‌ای در عرصه اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، سبک زندگی و حتی سبک اندیشیدن و تفکر روبروست. الگوی امامت حضرت عسکری(ع) نشان از آمادگی امامت در پاسخگویی به شبهات دارد. شبهات فمنیستی و شبهات در عرصه حقوق زنان از این جمله است. هر چند به پندار ما این شبهات جدید هستند، ولی مراجعه به تاریخ نشان می‌دهد عموم این شبهات دارای پیشینه طولانی هستند، ارث زن و مرد هم نمونه‌ای از این شبهات است. نویسنده اعلام‌الوری در ص۲۷۴ توضیح می‌دهد که ابوهاشم جعفری می‌گوید که از امام پرسیدم: چرا ارث زن یک سهم و مرد دو سهم است؟ فرمود: چون جهاد و پرداخت مخارج به عهده زن نیست و نیز پرداخت دیه قتل خطا بر عهده مردان است و چیزی بر زن نیست.

در نمونه دیگر بر اساس آنچه تحف‌العقول می‌نویسد در نامه‌ای به اسحاق بن اسماعیل نیشابوری (از یاران حضرت) به شبهاتی پیرامون واجبات مالی (مانند خمس و زکات...) پاسخ می‌دهد. در مرحله اول حضرت به این شبهه که «خداوند نیازمند خمس انسان‌ها است» و فلسفه واجبات و خواسته‌های مالی و ...پاسخ می‌دهد و جواب حضرت این است که این واجبات برای آزمایش بشر و با منشا رحمت الهی است. امام(ع) فرمودند: به راستی که خدا از منت و رحمتش، واجباتی را بر شما مقرر کرد، نه به خاطر نیازی که به آنها داشت، بلکه به جهت محبت به شما تا بد را از خوب جدا کند و آنچه را در دل دارید، بیازماید و برای رسیدن به رحمت خدا بر همه سبقت گیرید و مایه تفاضل مقام‌های بهشتی شما شود، لذا حج و عمره و اقامه نماز و پرداخت زکات و انجام روزه و پایبندی به ولایت را بر شما مقرر داشته است.

در مرحله دوم، حضرت فلسفه نبوت و امامت را تبیین می‌کنند؛ اینکه نبوت و امامت راهی به سوی اطلاع بشر از دستورهای خداوند و رهایی انسان از حیرت و سرگردانی در این مورد است که خدا از او چه می‌خواهد بنابراین تکمیل دین با وجود و تعبییه امامت و نظام اوصیای الهی ممکن است و گرنه بشر به خواست الهی دسترسی نخواهند داشت و دین از این منظر ناقص و ناتمام خواهد ماند.

امام(ع) در فرازی دیگر فرموده‌اند: برای فهمیدن فرائض دری را به سوی شما گشوده و کلیدی برای رسیدن به آنها قرار داده است. اگر محمد(ص) و اوصیایی از فرزندانش نبودند، شما سرگردان می‌شدید و همچون حیوانات هیچ یک از واجبات را نمی‌دانستید. آیا برای ورود به شهر راهی جز دروازه وجود دارد؟ پس وقتی خدا بر شما با نصب امامان پس از پیامبر منت نهاد، در کتاب بزرگ خود فرمود: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا»(مائده،۳).

در مرحله سوم حقوق امامان و اوصیا را که خداوند بر مردم واجب کرده است یادآور می‌شوند و دلیل آن را نیز تشریح می‌کنند: او همچنین برای اولیای خود بر شما حقوقی مقرر داشته که شما را مامور به ادای آن فرموده است تا آنچه از همسر و اموال و خوردنی و آشامیدنی دارید، بر شما حلال باشد. خدا فرموده است: «قل لااسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی».(شوری،۲۳)

در مرحله چهارم با توجه به آنچه بیان فرموده توضیح می‌دهند که خداوند بی نیاز از داشته‌های بشر است بنابراین با علم به نیازمند نبودن خدا به خودتان توجه داشته باشید که اگر از دادن حقوق مالی خود امتناع کردید به خود ضربه زده‌اید و موفقیت در امتحان و رسیدن به مقام و منزلت معنوی و اخروی را  از دست داده‌اید: «و بدانید هر که بخل ورزد، به خود بخل ورزیده است و خدا بی نیاز است و شما نیازمندید ... .»

ما در عصر خود به روشنی آثار بی تفاوتی اجتماعی در برابر منکرات و ناهنجاری‌ها و ترک واجبات و احیای گناهان را مشاهده می‌کنیم. هر چه مؤمنان و متعهدها در برابر افعال گناه و ترک فعل‌های واجب کوتاه می‌آیند و بی تفاوتی پیشه می‌کنند سیل گناه و ترک واجبات ویران‌گرتر از روز قبل، کیان جامعه دینداران را تهدید می‌کند.

برای مثال سکوت در برابر ناهنجاری‌ها و گناهان اخلاقی و اجتماعی نه تنها موجب رضایت گناهکاران و مجرمان به وضع موجود نمی‌شود بلکه آنان را بر پیشروی به سمت داشته‌ها و تهدید و تجاوز به منافع و اعتقادات دینداران تشجیع می‌کند مانند مسئله پوشش؛ وقتی در برابر حکم حجاب کوتاه بیاییم به تعبیر رهبری طرف مقابل حد یقفی ندارد و مطالبه فردای آنان این خواهد بود که نه تنها ما، بلکه زنان شما متدینین نیز باید حجاب را کنار بگذارند.

در چنین فضایی است که روح تولی و تبری و اعلام و اظهار دوست‌داشتن معروف‌ها و اهل معروف و اظهار نارحتی و خشم از منکرها و منکرگرایان، می‌تواند به بازگشت جامعه به سوی ارزش‌های الهی کمک کند. این کارکرد البته اختصاصی به حجاب و عفاف ندارد و در تمام فعل‌ها و ترک‌ فعل‌ها، تولی و تبری کارکرد احیای روحیه ارزش‌مداری و رهایی از متروک و خوارشدن ارزشها و تسلط ضد ارزش‌های دینی و اجتماعی مومنان را می‌توان تصور کرد زیرا تولی، مؤمنان را به سمت نیکی‌ها و نیکان جذب می‌کند و آنان را در مسیر حق نگاه می‌دارد.

مؤمنان با تبری هم ناپاکان را از حرمت و کرامت در جامعه دینی ساقط می‌کنند و هم خود را از مسیر آنان دور نگاه می‌دارند. از این روی، مؤمنان با تولی، هم حرمت نیکان را نگاه می‌دارند و هم خود را در مسیر آنان قرار می‌دهند و به سوی حق می‌روند.

حال می‌توان نمونه‌ای از کاربرد این توصیه الهی را در سیره امام حسن عسکری(ع) معرفی کرد. حضرت، شیعیان را به احیای این فریضه، به طور عملی، هدایت می‌کرد و با دعوت به لعن و نفرین آلودگان و دوری‌جویی از آنان و نیز عشق به پاکان امت و اولیای الهی، بقای شیعیان در صراط مستقیم را تضمین می‌کرد.

از جمله سخنان آن حضرت است که در تحف‌العقول روایت شده است: «حُبُّ الأَبرارِ للأبرارِ ثوابٌ لِلأَبرارِ وحُبُّ الفُجّارِ للأبرارِ فضیلةٌ لِلأبرارِ و بُغضُ الفُجّارِ للأبرارِ زَیْنٌ لِلأَبرارِ وبُغضُ الابرارِ للفُجارِ خِزیٌ علی الفُجّارِ؛ دوست داشتن نیکان، همدیگر را، ثواب برای نیکان است و دوستی اهل فجور نسبت به نیکان فضیلتی برای نیکان است و بغض فاجرها برای نیکان، زینت نیکان است و بغض نیکان برای اهل فجور، خواری برای اهل فجور است.»