//
کد خبر: 222311

دعا کنید قلعه نویی زودتر جام بگیرد!

«اینها لقمه و نطفه‌شان مشکل دارد. معلوم نیست پدرشان کیست، امیدوارم پدرشان را پیدا کنند.»؛ اینجا چاله میدان نیست. گود زنبورک خانه هم نیست. این بخشی از نشست خبری امیر قلعه نویی، بعد از توقف سپاهان برابر سایپا است و سرمربی تیم اصفهانی دارد طراحان شعار اعتراضی علیه خودش را تبارشناسی می کند.

دوقطبی ترین مربی تاریخ فوتبال ایران، احتمالا اگر یکی از آن توپ های دقایق پایانی سپاهان به گل تبدیل می شد، شروع می کرد به تعریف و تمجید از زمین و زمان؛ درست مثل هفته گذشته که «استاد جلالی، استاد جلالی» از دهان مبارکش نمی افتاد، اما خب این بار گلر سایپا مقاومت کرده و باز نوبت به تشکیک در نطفه و لقمه دیگران و پیدا کردن دست های پشت پرده و اتاق های مخوف فکر رسید. البته شکر خدا سپاهان هنوز صدر جدول است و تا رسیدن به درجه عرفانی «مهندسی شدن نتایج» چند امتیاز فاصله داریم، اما کاش امیر جواب می داد پایان بیراهه ای که به تاخت آن را می پیماید کجاست؟

وقتی او به عنوان یک مربی سرشناس، میانسال و باتجربه فوتبال چنین کلمات آلوده و سخیفی را در تریبون های عمومی مطرح می کند، از هوادار کم سال روی سکو یا کاربر گمنام شبکه های اجتماعی چه توقعی باید داشت؟ وقتی شما با پنج جام قهرمانی و یک کوه ثروت و شهرت جنبه ناکامی را نداری و بعد از اولین نتیجه نامراد چنین بی محابا رو به ابتذال می آورید، دیگر تکلیف بقیه روشن است؛ مخصوصا هوادار تهی دست درس نخوانده ای که همه دلخوشی اش فوتبال است.

ما چگونه او را به رعایت ادب دعوت کنیم، وقتی امیر قلعه نویی با این همه دبدبه و کبکبه، برای تسلای خودش هر حرف زشت و بی ربطی را بیرون می ریزد؟ یک پنجمی با استقلال در لیگ سیزدهم، یک ششمی در لیگ چهاردهم به اضافه دو باخت رفت و برگشت در داربی تهران، ناکامی در قهرمانی با تراکتور در لیگ های پانزدهم و شانزدهم و دو فصل توقف پشت سد پرسپولیس با ذوب آهن و سپاهان؛ این کارنامه سال های اخیر امیر قلعه نویی است؛ کارنامه ای پر از حسرت و ناکامی که انگار روز به روز او را عصبی تر کرده است.

آن از مصاحبه های تند پارسال که بچه های مردم را به جان هم انداخت و حاصلش شد چشم های کور شده، صورت های خون آلود و ماشین های ترکیده، این هم از کارگاه نطفه شناسی نقش جهان که بعد از فقط یک مساوی ناقابل در هفته هشتم برپا می شود.

بیایید همه با هم دعا کنیم او هر چه زودتر یک جام بگیرد، وگرنه خدا می داند آخر این طغیان کور، این همه خشم و عفونت و درماندگی به کجا می کشد.