حکایتی آموزنده از ارسطو درباره برخورد با افراد نادان
در داستانی آموزنده، ارسطو به مردی دانا که در برابر نادانی خشم خود را فرو نگذاشته بود، تذکری حکیمانه میدهد.
![حکایتی آموزنده از ارسطو درباره برخورد با افراد نادان](https://cdn.fartaknews.com/thumbnail/qorLxTXpfgtV/p_IUuvJQB-2mJilBKQWxvj1X0IDqLxtDyUgzRGJxjc1cGZ3vM-iFJE_oBnIHmGAlbIrI-F_GqBAJdFXUUYjjlsD0dLV3xuLqQHS3XWZxFj5ABC56oWB6IkHf4G7jmQ8v/9ZfGgrTRlbG6.jpg)
در داستانی آموزنده، ارسطو به مردی دانا که در برابر نادانی خشم خود را فرو نگذاشته بود، تذکری حکیمانه میدهد.
مردی نادان در محضر ارسطو به مردی دانا خرده گرفت و از او بدی ها گفت.
دانا نیز خاموش نماند و به نادان پرخاش کرد.
ارسطو به مرد نادان چیزی نگفت. اما دانا را به خاطر آن کار سرزنش کرد.
دانا با تعجب پرسید: چرا مرا سرزنش میکنید در حالی که بدگویی را او اول شروع کرد؟ از این گذشته او مردی نادان است ولی من دانشی اندوختهام.
ارسطو در جواب گفت: من هم به خاطر همین تو را سرزنش کردم تو مرد دانایی و دانا نادان را می شناسد؛ زیرا خودش روزگاری نادان بوده است و بعد دانا شده اما نادان دانا را نمی شناسد؛ زیرا هنوز دانا نشده است.