//
کدخبر: ۵۸۳۸۴ //

“فهرست شیندلر” از آثار “استیون اسپیلبرگ“

“استیون اسپیلبرگ” که خود یک آمریکایی یهودی تبار است با وسواس فراوان سراغ یکی از جنجالی ترین وقایع قرن اخیر رفته است. کشتار یهودیان در اردوگاه های آشویتس، بلزک، خلمنو، یازنواک، مایدانک، مالی تروستنتس، سوبیبور. کشتاری که در کنار بسیاری وقایع دیگر در طول جنگ جهانی دوم لکه ننگی بر پیشانی انسان خواهد بود. لکه ای که تا ابد با چیزی پاک نمی شود.

“فهرست شیندلر” از آثار “استیون اسپیلبرگ“
به گزارش فرتاک نیوز،

“فهرست شیندلر” روایت گر داستان “اسکار شیندلر” با نقش آفرینی “لیام نیسون”، به ظاهر تاجری است که پس از شکست لهستان ار آلمان در سال ۱۹۳۹ به منظور استفاده مالی از یهودیان با مقامات نازی برای تأسیس کارخانه ای همکاری می کند. همکاری که سود فراوانی برای وی به همراه دارد. “اسکار شیندلر” که داستان واقعی وی در فیلم روایت می شود سرگذشت پر ماجرایی دارد. پر ماجرا و رمز آلود. شیندلر که پس از مدتی پول فراوان به دست می آورد درگیر تحول می شود. تحولی که سرنوشت او را به جایی می کشاند که امروز مزارش به عنوان تنها مسیحی عضو نازی ها در اورشلیم مورد احترام است.

 

“فهرست شیندلر” صدای یک زخم است. زخمی حیوانی. زخمی که مدام سر باز می کند، پینه می بندد، خشک می شود و باز فاجعه بار تر از همیشه سرباز می کند. تعفنی که مدام انسانیت را زیر سوال می برد.

 

اسپیلبرگ ما را در فیلم با قامتی سیاه و سفید همراه می کند. رنگی که به فیلم می زند بسیار برازنده داستان است. بیانگر رنج است. تقابلی میانِ سیاه و سفید. ولی  آیا رنگ ها خالص می شوند؟ یا بهتر است به این شکل بیان شود که انسان با دو رنگ قابل تفکیک است؟

 

“فهرست شیندلر” مدام از رنج و آزار می گوید. رنجی که ناروا بر یهودیان تحمیل شد. رنجی که خود “اسپیلبرگ” مستند وار روایتش می کند. ولی آیا وی توانسته تحلیل واقع گرایانه ای از هولوکاست به ما ارائه دهد؟ هولوکاست سنبلی از نفرت و بد دلی است. نفرتی که اسپیلبرگ در پرداختن به آن تردید دارد. برای نشان دادنش وارد سینمای آزار نمی شود. در باب آزمایش های انسانی صحبتی به میان نمی آورد. حتی زمینه ساز چنین تحولی شگرف در اسکار شیندلر نیز در فیلم مجهول می ماند.

 

“فهرست شیندلر” پیش از آن که ریشه های هولوکاست را موردِ هجمه قرار دهد و کثافت نهفته در افکار پوچ مردمان آن دوران را بیرون ریزد، ستونش را بر پیِ بر مفروضات بالا می کشد. در شیطانی به تصویر کشیدن “آمون گوِت” با نقش آفرینی “رالف فنینز” تردید نمی کند. بی آنکه به دلایل چنین حجم از دیوانگی بپردازد. حجم از دیوانگی که گوِت به تصویر می کشد و اسکار شیندلر که مدام با او کلنجار می رود و حتی روی وی تأثیر می گذارد، از نکاتی است که فیلم با آن سروکار دارد بدون اینکه ذره ای عمیق گره از پیچیدگی هر دو شخصیت و عواطفشان در طول سه ساعت نمایش باز کند.

 

در مراسم اسکار ۱۹۹۳ فهرست شیندلر مطابق انتظارات بی رقیب بود. فیلمی که توانست ۷ مجسمه اسکار به خانه ببرد و اغلب لقب بهترین ساخته اسپیلبرگ را به همین فیلم اعطا کنند. فهرست شیندلر سیبل را نشان می دهد اما به قلب نمی زند. گرایشات فیلم پس از مدتی از آغار سمت و سویی حماسی و ملو درام به خود می گیرد و برای پیشرفتش به عواطف مخاطب تکیه می زند.

 

“فهرست شیندلر” تصاویری بدیع از ناامیدی را به تصویر می کشد. تصاویری که در پس موسیقی متن بی نظیر “جان ویلیامز” تأثیری عمیق خواهد گذاشت. بی گمان سکانسی که اسکار شیندلر بر بالای تپه ای سوار بر اسب شهر را زیر نظر دارد و همزمان آغاز اولین کشتارهای یهودیان را از نظر می گذراند، یکی از به یاد ماندنی ترین و غم انگیز ترین سکانس های تاریخ سینماست. سکانسی محزون با آن حجم از غم زدگی موسیقی اش همراهِ دخترکی خردسال می شود که با پاهای نحیفِ کوچک اش، با آن پالنوی خونی رنگش که اینجا رنگی تصویر شده است و در میان صداهای هراسان مشغول دویدن است. دویدن به کجا؟ هم آغوش شیطانی زمینی.

 

“فهرست شیندلر” فیلمی در ستایش انسانیت است. کاری که اسکار شیندلر در عالم واقعی انجام داد یاد آور نکته فراموش شده ایست که دائم در مجامع جهانی در دهان ها قرقره می گردد. مفهوم انسان دوستی و بشر دوستی. فرای نیات فرهنگی قومیتی و دینی.

 

آشویتس و نسل کشی یهودیان حقیقتی است فراموش ناشدنی. حقیقتی است به همان اندازه واقعی که در تمام تاریخ روی داده است. نسل کشی های میانمار، فلسطین، هیروشیما و حتی عقب تر نسل کشی میلیونی ایرانیان به واسطه قحطی تحمیلی در صده گذشته. همه و همه درد است. دردی که همیشه در پشت لباس دین، خدا، قومیت و تاریخ نژادی پنهان شده و به گونه انسان ها پوزخند می زند. خدایی که وجود دارد به فراموشی سپرده شده و خدایی خلق می کنند و بر تَنِ بی سر مظلومین تاریخ و چهار تعل می تازانند.

 

“فهرست شیندلر” فیلمی است که به نظر تأثیر گذار می آید. از طریق فراهم آوردن فضای ظالمانه آشویتس و دیگر اردوگاه های مرگ سعی بر بیرون کشیدن فطرت هایی نظیر “اسکار شیندلر” دارد. ولی شاید هنر برای هنر است. هنری که گویا مخاطبش را متأثر نمی کند. وگرنه داعش همان رایش سوم است و آشویتس به پهنای جهان اسلام. به نامِ خدایش می کشند و نسل کشی را روا می دانند بی آنکه در ستایش آن مجسمه اسکاری اهدا شود.

 

در نهایت “فهرست شیندلر” چه در بین آثار خود اسپیلبرگ و چه در بین فیلم های تاریخ جایگاه ویژه ای دارد. تصاویرش محزون، موسیقی اش اندوهگین، کلامش خنثی، فریادش بلند و پایانش لبخندی تلخ است. لبخندی خفه که در زیر دوشِ حمامی در آشویتس از شدت هیستریک بودن به اشک همراه می شود.

 

 

 

برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.
منبع: نت نوشت
آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۵۸۳۸۴ //
ارسال نظر
 
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان
اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان