چند ماه بعد وقتى محسن مسلمان در برنامه ٩٠ صراحتاً اعلام کرد که به نظرش منشا و طارمى کنار هم خوب کار نمىکنند، رویاپردازى هواداران پرسپولیس خیلى زود به پایان رسید. با جدایى طارمى اما به نظر مىرسید منشا با خارج شدن از زیر سایه شماره ٩ اسبق سرخها،عملکرد درخشان خود در پیکان را در تیم جدیدش نیز تکرار کند اما در عمل این على علیپور بود که یک تنه جاى خالى طارمى را پر مىکرد پس وقتى گادوین منشا با آمار ٤١ بازى و ١٢ گل، با وجود بسته بودن پنجره نقل و انتقالاتى پرسپولیس در تابستان، هرروز به درب خروج باشگاه و لیست مازاد برانکو نزدیکتر مىشد، هیچکس از این موضوع تعجب نمىکرد. با شروع فصل جدید لیگ و نیمکتنشینىهاى مداوم گادوین، شایعات پیرامون جدایى او به اوج رسید اما یک ٩٠ دقیقه جادویى مقابل الدحیل این مهاجم سیهچرده را به قلب هواداران پرسپولیس و ترکیب اصلى برانکو سنجاق کرد. اما علت یک فصل ناموفق منشا در پرسپولیس و عملکرد درخشان این روزهاى او چیست؟
منشا در پیکانِ مجید جلالى و در سیستم ٤-٢-٣-١ این مربى به عنوان مهاجم هدف در ترکیب قرار مىگرفت و پشت سر خود سیامک نعمتى را داشت. در پایان فصل منشا آمار ١٦ گل زده در ٢٩ بازى را ثبت کرد که قابل قیاس با آمار او در اولین فصل حضورش در پرسپولیس نیست. آنچه که این تفاوت عملکرد را براى منشا رقم زد، نه زیر ذرهبین بودن و حواشى تیمى مثل پرسپولیس در قیاس با پیکان، بلکه تفاوت تاکتیک و آرایش ١١ نفره پیکانِ جلالى و پرسپولیسِ برانکو بود. در سیستم تک مهاجمه جلالى همه توپها در فاز تهاجمى به منشا ختم مىشد و او در اکثر موارد وظیفه تمامکنندگى را بر عهده داشت و کسى از او انتظار حضور در کنارهها و موقعیت ساختن و فضاسازى براى سایر همتیمىها را نداشت. به اضافه اینکه تیم جلالى با روش دفاع -ضدحمله مقابل حریفان قرار مىگرفت که قدرت بدنى و حفظ توپ منشا کمک شایانى به این روش مىکرد.
پرسپولیس برانکو اما با دو مهاجم به میدان مىرفت و منشا نیاز به زوج سازى با علیپور یا طارمى داشت که در ٤ ماه اول هرگز نتوانست این کار را انجام دهد و به همین علت قبل از جدایى طارمى، جایى در ترکیب اصلى نداشت. در نیمفصل دوم اما برانکو چارهاى جز بکارگیرى زوج علیپور و منشا نداشت اما ٥ ماه کنار هم به میدان رفتن هم این دو را به خطرناکى زوج علیپور-طارمى تبدیل نکرد، به همین علت در ابتداى فصل جارى برانکو سعى داشت زوج جدیدى بین نعمتى-علیپور یا عالیشاه-علیپور بسازد که کسب ٣ تساوى پىدرپى مقابل ٣ تیم انتهاى جدولى نفتهاى آبادان و مسجد سلیمان و استقلال خوزستان و یک گل زده، حاکى از ناکارآمدى زوجهاى جدید پرسپولیس داشت. به اضافه اینکه ارائه فوتبال مالکانه و گردش توپ سریع تیم پرسپولیس باعث شده بود که توانایى بالاى منشا در ضد حملات با کمک گامهاى بلندش و قدرت بدنى بالایش که کمک به حفظ توپ او مىکرد،کمترین میزان استفاده را در مدت حضورش در پرسپولیس داشته باشند.
مصدومیت سیامک نعمتى در دیدار برگشت مقابل الدحیل، بازگشت برانکو به سیستم ٤-٤-٢ لوزى، واگذار کردن مالکیت توپ به حریفان و به کارگیرى از ضربات شروع مجدد بلند بیرانوند و شوت از پشت محوطه جریمه همه آن چیزى بود که منشا براى اثبات توانایىهایش لازم داشت. تاکتیک جدید برانکو براى مقابله با تیمهاى الدحیل و السد که از نظر مهره قوىتر از پرسپولیس بودند، مطابقت صددرصدى با توانایىهاى منشا داشت. به اضافه اینکه زیر نظر برانکو، منشا از مهاجم صرفاً تمامکننده و گاهى اوقات تکروى پیکان، به کسى تبدیل شده بود که به کنارهها مىرفت و براى علیپور و سیامک موقعیتسازى مىکرد و از توانایى فوقالعاده خود در نبردهاى هوایى، براى صاحب توپ کردن هافبکهاى پرسپولیس یا ساباندن توپها براى علیپور استفاده مىکرد. همکارى دونفره علیپور-منشا در محاصره ٦ مدافع السد در ورزشگاه آزادى، فوتبالدوستان را به یاد حرکات ترکیبى اندى کول و دوایت یورک در منچستر اواخر دهه ٩٠ مىانداخت، جایى که منشا پشت به دروازه، یک را به علیپور مىدهد، دو را از او مىگیرد، سپس صبر مىکند تا علیپور بین مدافعان حریف جایگیرى کند و پاس خود را درون ٦ قدم براى او ارسال مىکند تا علیپور این فرصت رویایى را از دست دهد. دو یک و دو از این دو بازیکن و یک همکارى در کلاس جهانى!
به نظر مىرسد پس از نزدیک به یک و نیم فصل، الماس نیجریهاى سرانجام توانسته است جاى خود را چه در ترکیب پرسپولیس و چه در قلب هواداران تثبیت کند.خانمها و آقایان! گادوین منشا، در حال تبدیل شدن به بهترین خارجى تاریخ باشگاه!