مربی بدنساز از چوبه دار نجات پیدا کرد

عصر پانزدهم آذرماه سال 94 به ماموران کلانتری ١٠٣ گاندی خبر رسید یک مرد ٥٥ ساله‌ در خانه اش در خیابان ظفر با ضربات چاقو به قتل رسیده است.

پلیس به قربانگاه رفت و مقابل در خانه با پسر جوانی روبه رو شد که قصد فرار داشت. پسر 25ساله به نام پدرام در حالی بازداشت شد که در بررسی ها روشن شد پدر وی با 29 ضربه چاقو کشته شده است.

پدرام در بازجویی ها گفت: 18 ماه پیش مادرم فوت شد. من به همراه دو خواهر دو قلویم در این خانه زندگی می‌کردیم و پدرم در خانه موروثی پدربزرگم زندگی می کرد. صبح برای انجام امور بانکی از خانه بیرون رفتم. ساعت ٢ بود که به خانه برگشتم اما وقتی وارد ساختمان شدم، مرد چاقو به‌دستی را دیدم که از خانه‌مان بیرون آمد و به من حمله کرد. می‌خواست فرار کند که ضربه‌ای به دستم زد و فرار کرد.من نمی دانم چه موقع پدرم به خانه مان آمده بود.

در حالی که تناقض گویی های پسر قربانی شک پلیس را برانگیخته بود وی 15 روز بعد لب به اعتراف گشود و به قتل پدرش اعتراف کرد.

پدرام که مربی بدنسازی و مهندس رشته معدن است گفت: من با پژو ٢٠٦ که متعلق به عمه‌ام بود در یک تاکسی تلفنی کار می‌کردم تا اینکه یک ماه قبل به‌خاطرمبلغ زیاد خلافی ماشین عمه ام ماشینش را از من گرفت. به همین خاطر بیشتر اوقات در خانه بودم و به افسردگی مبتلا شده بودم. کار درست و حسابی نداشتم تا اینکه آن روز قرص آرام‌بخش مصرف کرده بودم و حال طبیعی نداشتم. پدرم هم مدام به خاطر بی کاری ام غر می زد و مرا تحقیر می کرد تا اینکه سنگی برداشت و به طرف من پرتاب کرد. من که عصبانی شده بودم با سنگ او را زدم. سپس به آشپزخانه رفتم و او را با ضربات چاقو کشتم.

به دنبال بازسازی صحنه جرم برای پدارم کیفرخواست صادر شد. پرونده وی به دادگاه ارسال شده بود که دو خواهر دو قلو وی بدون قید و شرط اعلام گذشت کردند. به این ترتیب پدرام از قصاص رهایی یافت و دیروز از جنبه عمومی جرم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

در این جلسه متهم به دفاع پرداخت و گفت: پدرم جدا از من و دو خواهر دوقلویم زندگی می کرد. ولی آن روز وقتی به خانه مان آمد به خاطر بی کاری ام مرا تحقیر کرد. من هم کنترل اعصابم را از دست دادم و دست به اشتباه بزرگی زدم.

وی ادامه داد: من واقعا پشیمانم و در مدتی که در زندان هستم هر روز برای پدرم قرآن می خوانم، من تعداد زیادی از سوره های قرآنی را حفظ کرده ام و حتی به هم بندی هایم هم آموزش می دهم. من از قضات دادگاه تقاضا دارم با توجه به گذشت دو خواهرم در مجازاتم تخفیف قائل شوند.

بنا به این گزارش، در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.